تطهیر منافقین بی معنی است
به گزارش انجمن دفاع از قربانیان تروریسم، دانیل لاریسون در 7 جولای، در مقاله ای با نام “تطهیر منافقین بی معنی است”، منتشره در سایت امریکن کانسرواتیو، به بخش هایی از واقعیت این فرقه تروریستی پرداخته است.
متن کامل این مقاله به شرح زیر است:
نشنال اینترست مقاله ای عجیب در دفاع از منافقین توسط ایلان برمن منتشر کرده است.
برمن در مقاله اش به بسیاری از انتقادات وارده بر منافقین اشاره نکرده و تبلیغات دروغین مبتنی بر “دموکراتیک” بودن و برنامه فرقه توتالیتر را از ظاهر پذیرفته و معتبر می داند. این مقاله که نامش “شناخت MEK” است اما خواننده ای که اطلاعات قبلی ندارد با خواندن این مقاله اطلاعاتی تحریف شده و تصویری غلط از آنچه که گروه هست و انجام داده به دست می آورد. مثلا، وی در مورد تلاش های منافقین برای جذب سیاستمداران و مدیران سابق امریکایی شامل جان بولتون و رودی جولیانی می کند اما این قسمت را که آن ها به حامیان جدیدشان به دلیل حمایتشان ده ها هزار دلار برای هر سخنرانی پرداخت کرده اند، اشاره ای نمی کند. برمن می گوید که “دسترسی شان” موفق به “ایجاد حمایت های چهره های شاخصی از هر دو سمت سیاست در امریکا و در هر دو مجلس در کنگره امریکا شده است” اما به خواننده نمی گوید که چگونه چنین حمایت هایی را به دست آورده اند. سهولت خرید حمایت از سوی یک فرقه بی اعتبار در واشنگتن باید زنگ خطر را به صدا درآورد. اما یان مقاله به طرز باورنکردنی به دنبال ارائه این فرقه به عنوان بخشی “قابل قبول” از اپوزیسیون [نظام ایران] است.
[دراین مقاله] تاریخ خشونت و سوءاستفاده منافقین از اعضایشان هرگز بیان نشده است و جنگیدن فرقه و رهبر فعلی شان، مریم جوی، دوشادوش حکومت صدام حسین در جنگ ایران و عراق هرگز اشاره نشده است. حملات تروریستی گروه در ایران، شامل کشتن بسیاری از امریکایی ها، از یادها رفته است. نقش احتمالی گروه در قتل دانشمندان هسته ای ایران در دهه گذشته نیز هیچ جایی دیده نمی شود. این ها جزئیات کاملا مرتبطی است که اگر بخواهیم هدف این مقاله یعنی “شناخت” گروه محقق شود اما هدف اصلی در این جا به نظر می رسد که تطهیر گذشته و حالش وتکرار ادعاهایش است.برمن همچنین در اشاره به اینکه منافقین از سوی تقریبا تمامی ایرانیان داخل و خارج از ایران مورد تنفر است اشاره نکرده است. عسل راد در مقاله اخیرش در مورد این گروه، تایید می کند که هیچ حمایتی از این گروه نمی شود:
بر اساس نظرسنجی سال 2018 در میان ایرانی-امریکایی ها، تنها 6 درصد گفتند که از منافقین به عنوان جایگزین مشروع رژیم فعلی در ایران حمایت کردند. تاریخ این دشمنی به جنگ ایران-عراق، زمانی که منافقین در کنار صدام حسین می جنگیدند، قابل بررسی است.
گروهی که هیچ حمایتی در میان ایرانیان خارج از کشور، به غیر از اعضایش، ندارد را نمیتوان جایگزین مناسبی برای حکومت فعلی ایران دانست. گروهی که در کنار مهاجم خارجی علیه کشورش می ایستد، از سوی بسیاری از مردم آن کشور به عنوان دشمن دیده می شود. به این دلیل و دیگر دلایل، فرقه به صورتی گسترده به عنوان فرقه ای نامشروع و کاملا خطرناک دیده می شود. این گروه در برخی مواقع و به دلایلی قابل قبول، با عنوان خمرهای سرخ ایرانی خوانده می شود. جان لیمبرت مقایسه ای مشابه داشت زمانی که این فرقه و ایدئولوژی اش را در مقاله سال گذشته اش تشریح کرد:
پس از آن شکست ها، منافقین خود را به یک فرقه عجیب با یک ایدئولوژی ترکیبی از مناسک جونزتون و خمرهای سرخ تبدیل کرد.
همانند بسیاری دیگر از فرقه های دیوانه، اعضا تحت سوءاستفاده جسمی و روانی هستند و از خانواده هایشان که خارج از فرقه هستند جدا شده اند و برای اینکه خود را وقف رهبر فرقه کنند، شستشوی مغزی داده شده اند. این اقدامات در جهت سوءاستفاده از اعضا همچنان در داخل کمپ منافقین در آلبانی ادامه دارد. آرون مرات برخی از این ها در گزارش مفصلش که در مورد فرقه نوشته، بیان کرده است:
مصطفی و رباب محمدی برای نجات دخترشان به آلبانی آمدند. اما در تیرانا، پایتخت، زوج میانسال، به هر جایی که می رفتند تحت تعقیب نیروهای امنیتی آلبانی بودند. مردانی با عینک دودی آن ها را از هتل شان در جاده جرج بوش تا دفتر وکیل شان، از دفتر وکیل شان تا وزارت کشور و از وزارت تا هتل تعقیب کردند.
محمدی ها می گویند که دخترشان سمیه، بر خلاف میل خود توسط این گروه نگه داشته شده است.
راد همچنین بخشی از شکنجه هایی را که منافقین بر اعضایش تحمیل میکند را شرح می دهد:
بر اساس گزارش رند، برخی از خشونت های ضدحقوق بشری و آزاردهنده گروه علیه اعضایش شامل سوءاستفده فیزیکی، مصادره اموال، زندانی کردن، طلاق اجباری، بایکوت عاطفی، و کار اجباری هستند. اعضای سابق منافقین که از این گروه فرار کرده اند نیز از سوءاستفاده جنسی و ازدواج اجباری در خلال فعالیتشان سخن گفته اند. یکی از اقدامات تنفربرانگیز در جهت کنترل اقتدارگرایانه بر اعضا، جدایی کودکان از والدین شان است.
اگر این کارهایی است که آن ها در قبال هوادارنشان انجام می دهد، می توان به راحتی تصور کرد که رفتارشان با دیگران پس از به دست گرفتن ابزارهای خشونت آمیز حکومتی، چگونه خواهد بود. این گروهی خطرناک و چندش آور است که تنها عده قلیلی از جنگ طلبان ایرانی خواهان ارتقا و احتمالا نصب آن ها به عنوان حکومت آینده ایران هستند. خوشبختانه، ایرانیان هرگز چنین سازمان عجیبی را به عنوان رهبران جدید سیاسی خود نمی پذیرند. نکته آزاردهنده این است که بسیاری از امریکاییان هنوز هم آماده حمایت از چنین گروه مخوفی، تنها به دلیل ساده طرفداری اش از تغییر رژیم، هستند.