فارسی   English   عربي    
اخبارمقالهویژه

۲۰ میلیون قربانی بیگناه در سایه نظم نوین تروریستی و جهانی آمریکا

انجمن دفاع از قربانیان تروریسم - سایت کارگر آنلاین، در یادداشتی به قلم بهزاد تیمورپور، به بررس اثرات جنگ بیست ساله امریکا علیه تروریسم پرداخت.

 

 

در این گزارش آمده است، پس از پایان ویرانگر جنگ جهانی دوم، جهان در آستانه نظمی نوین قرار گرفت که قرار بود مبتنی بر صلح، دموکراسی و حق حاکمیت ملت‌ها باشد. اما آنچه تاریخ در دهه‌های پس از ۱۹۴۵ شاهد آن بوده، نه اجرای آرمان‌های جهانی، بلکه شکل‌گیری یک سیاست خارجی توسعه‌طلبانه و مداخله‌جویانه تحت رهبری ایالات متحده آمریکا است. ادعای هولناکی که با آمار مستند می‌شود، این است که سیاست‌های جنگ‌طلبانه و براندازانه این قدرت پس از جنگ، مسئول کشته شدن بین ۲۰ تا ۳۰ میلیون انسان در ۳۷ کشور جهان بوده است.

پس از پایان ویرانگر جنگ جهانی دوم، جهان در آستانه نظمی نوین قرار گرفت که قرار بود مبتنی بر صلح، دموکراسی و حق حاکمیت ملت‌ها باشد. اما آنچه تاریخ در دهه‌های پس از ۱۹۴۵ شاهد آن بوده، نه اجرای آرمان‌های جهانی، بلکه شکل‌گیری یک سیاست خارجی توسعه‌طلبانه و مداخله‌جویانه تحت رهبری ایالات متحده آمریکا است. ادعای هولناکی که با آمار مستند می‌شود، این است که سیاست‌های جنگ‌طلبانه و براندازانه این قدرت پس از جنگ، مسئول کشته شدن بین ۲۰ تا ۳۰ میلیون انسان در ۳۷ کشور جهان بوده است.

این آمار، که حتی یک‌سوم آمار تلفات کل جنگ جهانی دوم را شامل می‌شود، به وضوح نشان می‌دهد که دکترین «حفاظت از دموکراسی» غالباً پوششی برای منافع ژئوپلیتیکی و اقتصادی بوده است. از کودتاهای مستقیم تا حمایت از رژیم‌های دست‌نشانده و فروش تسلیحات به طرف‌های درگیر، رد پای این سیاست‌ها در هر نقطه‌ای از جهان که به ثبات نرسیده، دیده می‌شود.

کشور ما، ایران، نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. سابقه طولانی مداخله، از کودتای ۱۹۵۳ تا تاثیرگذاری بر منازعات منطقه‌ای، هزینه‌های سنگینی را به ملت ما تحمیل کرده است. آمار تلفات ناشی از این مداخلات، که در یادداشت‌های پیشین فراتر از ۲۶۰ هزار شهید تخمین زده شده، صرفاً اعداد و ارقام نیستند؛ آن‌ها داستان میلیون‌ها خانواده‌ای هستند که ثبات و امنیتشان قربانی محاسبات استراتژیک دور از مرزهای این کشور شده است.

سیاست خارجی مبتنی بر مداخله نظامی و حمایت از تروریسم سازمان‌یافته (که در برخی موارد از سوی همین قدرت‌ها آموزش داده شده است)، نیازمند یک پاسخ قاطع جامعه جهانی و شفاف‌سازی تاریخی است. دوران “مصونیت از پاسخگویی” برای قدرت‌هایی که دست به چنین کشتارهایی می‌زنند، باید به سر آید.

مسئله صرفاً تاریخی نیست؛ این سیاست‌ها بذر بی‌ثباتی‌های امروز منطقه را کاشته‌اند. تا زمانی که عدالت در قبال قربانیان اجرا نشود و سیاست مداخله‌جویی به صورت بنیادین اصلاح نگردد، صلح پایدار در جهان تنها یک شعار توخالی باقی خواهد ماند. زمان آن رسیده است که تاریخ، قضاوت نهایی خود را در مورد این میراث تلخ بیان کند.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا