انجمن دفاع از قربانیان تروریسم – به گزارش سایت تروثاوت، آقای اشلی اسمیت در مقالهای عنوان داشت راهبرد ملی جو بایدن در جهت دفاع از سلطه آمریکاست و نه دموکراسی.
آقای اسمیت در بخشهایی از مقاله خود بیان میدارد؛
دولت بایدن به تازگی راهبرد جدید امنیت ملی خود را منتشر کرده است. این طرح برای بازگرداندن و اعمال سلطه واشنگتن بر سرمایهداری جهانی و سیستم دولتی بینالمللی در برابر مدعیان سلطه به عنوان هژمون امپریالیستی طراحی شده است.
همانطور که سند بیان می کند، نظم جهانی در یک “نقطه عطف” قرار گرفته است. دوران پس از جنگ سرد قطعاً به پایان رسیده است و رقابتی بین قدرتهای بزرگ برای شکلدهی به آینده در جریان است. «پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991، واشنگتن با قدرت بیرقیب ژئوپلیتیک، اقتصادی و نظامی برای تحمیل جهانیسازی تجارت آزاد و نابرابریهای ناشی از آن در داخل و بین دولتهای ملی، به امپراتوری روم مدرن شباهت پیدا کرد.»
با این حال، در طول دو دهه گذشته، ایالات متحده دچار افول نسبی شده است و اکنون با رقبای امپراتوری مانند چین و روسیه و همچنین با رقبای منطقهای مانند ایران روبرو است. پکن و مسکو در حال توسعه راهبردهای خود برای پیگیری ادعاهای امپریالیستی و محلی مربوط به قدرت خود هستند که به طور چشمگیری با تهدید پکن برای الحاق تایوان و جنگ وحشتناک روسیه علیه اوکراین نشان داده شد.
Top of Form
Bottom of Form
در طول دو دهه گذشته، چندین تحول این لحظه تک قطبی را شکسته، به افول نسبی ایالات متحده منجر شده و نظم جهانی چند قطبی نامتقارن جدید امروزی را آغاز کرده است. رونق طولانی نئولیبرال از اوایل دهه 1980 تا 2008 منجر به ظهور مراکز جدید انباشت سرمایه مانند چین، روسیه، برزیل، هند و آفریقای جنوبی شد.
تلاش واشنگتن برای تثبیت سلطه خود از طریق جنگ برای کنترل خاورمیانه و ذخایر راهبردی انرژیاش با شکست مواجه شد. برای مثال عدم توفیق آمریکا درعراق باعث شد ژنرال بازنشسته ویلیام اودوم جنگ با عراق را ” بزرگترین فاجعه راهبردی در تاریخ ایالات متحده ” بنامد.
راهبرد امنیت ملی بایدن یک راهبرد ملیگرایانه را به عنوان رقابت جهانی دموکراسی ها علیه حکومت های استبدادی به رهبری ایالات متحده پنهان می کند. این شامل یک سیاست صنعتی جدید برای افزایش رقابت پذیری و امنیت شرکت های آمریکایی است.
بایدن میخواهد با پیوستن به پیمانهای تجاری جدید پیشنهادی، دولتهای شمال و جنوب جهانی را تحت فشار قرار دهد تا در یک خط قرار گیرند. دولت او در حال حاضر در حال پیشبرد یک توافق تجاری جدید در آسیا، و همچنین طرح «دنیای بهتر بسازید» برای توسعه در جنوب جهانی است – تلاشی صریح برای مقابله با ابتکار کمربند و جاده چین.
در راهبرد جدید امنیت ملی، بایدن همچنین طرحی بلندپروازانه برای انطباق ارتش ایالات متحده برای مقابله با چین در آسیا و اقیانوسیه و روسیه در شرق اروپا ارائه می دهد. اینها مستلزم سرمایه گذاری های جدید گسترده در هر دو نوع سلاح متعارف و هسته ای است. بودجه نظامی رئیس جمهور برای سال 2022 در حال حاضر حدود 750 میلیارد دلار است و انتظار می رود در سال های آینده افزایش بیشتری داشته باشد.
بایدن قصد دارد از طریق اتحادهای نظامی موجود و جدید، دامنه امپراتوری ایالات متحده را حفظ و گسترش دهد. به لطف حمله روسیه به اوکراین، او توانست ناتو را احیا کند و سوئد و فنلاند را به عضویت خود بیافزاید و سلطه واشنگتن بر اروپا را تحکیم کند.
بدیهی است که راهبرد سیاست خارجی بایدن بر رقابت قدرت های بزرگ با روسیه و مهمتر از همه، چین متمرکز شده است. او هر دو را به عنوان «قدرت های تجدیدنظرطلب» محکوم می کند که هژمونی واشنگتن را بر نظام بین المللی دولتی و سرمایه داری جهانی تهدید می کنند. تهاجم روسیه به اوکراین، واشنگتن – قصاب عراق و افغانستان – را قادر ساخت تا بر اسب اخلاقی خود بلند شود، مسکو را محکوم کند و کشورهای سراسر جهان را در کنار خود جمع کند.
با این حال، دغدغه اصلی بایدن روسیه نیست، بلکه چین است. راهبرد امنیت ملی اعلام میکند که چین «تنها رقیبی است که هم قصد دارد نظم بینالمللی را تغییر دهد و هم قدرت اقتصادی، دیپلماتیک، نظامی و تکنولوژیکی برای پیشبرد این هدف را دارد.
طرح جدید امپریالیستی بایدن مملو از دروغ، ریا و تناقض است. این دروغ ها ادعای بایدن مبنی بر اینکه طرح او به نفع مردم جهان است را تضعیف می کند.
در سطح جهانی، ادعای بایدن برای ایجاد یک نشای بینالملل سرمایهداری از دموکراسیها در برابر حکومتهای استبدادی چندان قانع کننده نیست. خود ایالات متحده سیستمی از انتخابات دارد که در آن پول شرکت ها عمدتاً نتایج را دیکته می کند و دولتی که به طور علنی در خدمت تجارتهای عمده است سر کار میآورد.
در خارج از کشور، سوابق «دموکراتیک» واشنگتن شامل همه چیز است، از سرنگونی دولتهای منتخب در کشورهایی مانند ایران و گواتمالا تا جنگ های وحشیانه امپریالیستی که با نقض روح منشور سازمان ملل از ویتنام تا افغانستان و عراق همراه است. متحدان اصلی آن در اروپا همگی حاکمان سابق امپراتوریهای استعماری هستند که با تلاشهای امپریالیستی ایالات متحده، از جمله سازماندهی کودتای 2004 علیه دولت منتخب دموکراتیک در هائیتی، همکاری میکنند.
با این وجود، ما به سمت دوره ای از درگیری شدید قدرتهای بزرگ بین رقبای امپراتوری پیش میرویم که کشورهای تحت ستم بین آنها گرفتار شدهاند.
در این شرایط باید از یک دام اجتناب کرد یعنی ما نباید خود را با دولت ایالات متحده، که بزرگترین قدرت امپریالیستی در جهان است، همسو کنیم و بنابراین، همانطور که مارتین لوتر کینگ استدلال کرد، آمریکا به عنوان “تامین کننده بزرگ خشونت در جهان امروز” باقی مانده است.
همبستگی ما باید همراه با همه مبارزات مترقی از قشر مردم در جهان باشد. فقط چنین همبستگی بینالمللی میتواند مبارزات مردمی را در یک مبارزه جهانی برای یک جامعه جدید، یک نظم جهانی جدید واقعی، که مردم و کره زمین را بر سود و قدرت قرار می دهد، پیوند دهد.