
در این گزارش می خوانیم، خودکشی کهنه سربازان همچنان یک مسئله حیاتی در ایالات متحده است و سالانه جان بیش از ۶۰۰۰ نفر را میگیرد . میزان خودکشی در بین کهنه سربازان از میزان خودکشی در بین غیر کهنه سربازان بیشتر است و به مدت دو دهه با سرعت بیشتری در حال افزایش بوده است. با وجود تلاشهای قابل توجه دولت و بخشهای خصوصی، این مشکل همچنان ادامه دارد.
در ادامه گزارش موسسه رند آمده است، در تحقیقات اخیر ، ما تلاشهای موجود در ایالات متحده را که سعی در ایجاد اختلال در این بیماری همهگیر دارند، بررسی کردیم. ما ۱۵۶ برنامه را شناسایی کردیم: برخی از آنها درمان، تناسب اندام گروهی، مشاوره معنوی ارائه میدهند و برای جانبازان دورههای خلوت ارائه میدهند. برخی دیگر به همسالان یا ارائه دهندگان مراقبتهای بهداشتی آموزش میدهند که چگونه جانبازان در معرض خطر خودکشی را شناسایی و مداخله کنند. همچنین کمپینهایی برای تشویق جانبازان به نگهداری سلاحهای گرم شخصی خود بدون فشنگ و قفل وجود دارد. علاوه بر این، ما ۲۲۶ برنامه در حال توسعه را شناسایی کردیم که به دنبال مقابله با خطر خودکشی با ارائه اشکال نوظهور درمان مانند درمانهای روانگردان یا نظارت بر ضربان قلب برای شناسایی دورههای پریشانی هستند.
گزارش ما توصیه میکند که سازمانها و نهادهایی که به طور فعال برای کاهش خودکشی جانبازان تلاش میکنند، همچنان به ارائه، تبلیغ و تأمین مالی مواردی که قویترین و محکمترین پایگاه شواهد را دارند، اولویت دهند. این موارد در درجه اول استراتژیهای مراقبت از سلامت روان هستند. یک نوع استراتژی به ارائهدهندگان خدمات درمانی کمک میکند تا خطر خودکشی جانبازان را ارزیابی کنند تا بتوانند اطمینان حاصل کنند که به جانبازان در معرض خطر بالا، درمانهای هدفمند ارائه میشود. استراتژی دیگر، ارائه رواندرمانی و دارودرمانی مبتنی بر شواهد است که میتواند از اقدام افراد به خودکشی، همانطور که در شرایط آزمایشگاهی آزمایش شده است، جلوگیری کند.
نرخ خودکشی در میان کهنه سربازان از نرخ خودکشی در میان غیر کهنه سربازان بیشتر است و به مدت دو دهه با سرعت بیشتری در حال افزایش بوده است.
ما از گزارش خود بازخورد مثبتی دریافت کردهایم، اما توصیههای ما نیز مورد انتقاد قرار گرفته است. منتقدان به ما گفتهاند که رویکردهایی که ما توصیه میکنیم، مؤثر نیستند. آنها خاطرنشان میکنند که اینها استراتژیهایی هستند که کشور ما سالهاست در اولویت قرار داده است، حتی با وجود اینکه نرخ خودکشی کهنه سربازان بدتر شده است. علاوه بر این، آنها استدلال میکنند که با ادامه تأکید بر این درمانهای مبتنی بر شواهد، رویکردهای جدید برای پیشگیری از خودکشی را تحت الشعاع قرار میدهیم.
ما میخواهیم توضیح دهیم که چرا این استراتژیهای سلامت روان را در اولویت قرار دادیم، و چگونه جایی برای تلاشهای دیگر نیز میبینیم.
ما هر دو به پیشگیری از خودکشی علاقه داریم. به عنوان دانشمند، ما شواهدی در مورد چگونگی نجات جان جانبازان تولید و دنبال میکنیم. ما کیفیت تحقیقات را ارزیابی میکنیم و در ارزیابیهای خود، طرحهای آزمایشی را که قویترین شواهد اثربخشی را ارائه میدهند، مانند کارآزماییهای تصادفی کنترلشده، در اولویت قرار میدهیم. در طول 50 سال گذشته، آزمایشهای دقیقی انجام شده است که نشان داده است افرادی که در معرض خطر خودکشی هستند و به طور تصادفی برای دریافت یکی از سه درمان روانشناختی خاص ( برنامهریزی ایمنی مشارکتی ، درمان شناختی رفتاری (CBT) یا درمان رفتاری دیالکتیکی ) اختصاص داده شدهاند، نسبت به افراد گروه مقایسه، کمتر احتمال اقدام به خودکشی داشتهاند. به عنوان مثال، سربازان ارتش که در معرض خطر خودکشی بودند و CBT دریافت کردند، در طول دو سال 60 درصد کمتر از کسانی که “درمان معمول” را دریافت کردند، اقدام به خودکشی کردند. برخی از دستههای داروهای روانپزشکی (مانند کلوزاپین و لیتیوم ) نیز در شرایط آزمایشگاهی مشابه، مزایایی را نشان دادهاند.
اداره امور کهنه سربازان (VA) بسیاری از این استراتژیهای سلامت روان مبتنی بر شواهد را ارائه میدهد . با این حال، 60 درصد ( PDF ) از کهنه سربازانی که بر اثر خودکشی جان خود را از دست دادهاند، در دو سال قبل از مرگشان هیچ ارتباطی با اداره امور کهنه سربازان نداشتهاند و موانع زیادی در جامعه برای دسترسی به درمانهای با کیفیت بالا وجود دارد. این نشان میدهد که بسیاری از کهنه سربازانی که میتوانند از این درمانها بهرهمند شوند، به آنها دسترسی ندارند.
بنابراین، پیشگیری از خودکشی همچنین باید شامل فعالیتهایی باشد که بتواند به شناسایی افراد در معرض خطر کمک کند و در صورت لزوم، آنها را به درمانهای مبتنی بر شواهد مانند درمانهای ارائه شده توسط VA ارجاع دهد. چشمانداز ما از پیشگیری از خودکشی همچنین شامل حمایتهای سلامت روان است – فعالیتهایی که مستقیماً اقدام به خودکشی را کاهش نمیدهند، اما شرایطی را ایجاد میکنند تا اطمینان حاصل شود که جانبازان در معرض خطر خودکشی میتوانند به درمانهای مبتنی بر شواهد دسترسی داشته باشند و به طور کامل در آنها شرکت کنند.
این همچنین شامل تلاشهای گستردهای است که از درمان به روشهای حیاتی اما غیرمستقیم پشتیبانی میکند. به عنوان مثال، بدون امنیت سقفی بالای سر، برای جانبازان دشوار خواهد بود که از رژیمهای دارویی تجویز شده پیروی کنند یا تکالیف رواندرمانی خود را انجام دهند. مدیریت پرونده برای کمک به جانبازان در یافتن مسکن مناسب یا حمایت مالی مستقیم برای مسکن باید به عنوان حمایتی از پیشگیری از خودکشی در نظر گرفته شود. همسالان همچنین میتوانند به جانبازان کمک کنند تا نحوهی پیمایش رژیمهای درمانی و کاهش خطر خودکشی خود را درک کنند.
درمانهای مبتنی بر شواهد بینقص نیستند؛ ما اولین کسانی خواهیم بود که این را میپذیریم. این درمانها میتوانند برای جانبازان غیرقابل دسترس باشند و جانبازان همیشه از آنها بهرهمند نمیشوند. به همین دلیل، ما معتقدیم که باید در را به روی درمانهای جدید با شواهد نوظهور باز گذاشت. با این حال، باید با احتیاط به این موارد نزدیک شد. ما درک روشنی از مزایا و خطرات درمانهای مبتنی بر شواهد داریم که به جانبازان اجازه میدهد تا با ارائه دهندگان مراقبتهای بهداشتی همکاری کنند تا بهترین گزینه را برای خود تعیین کنند. چنین اطلاعاتی برای بسیاری از درمانهای تجربی وجود ندارد.
در نهایت، ما اذعان داریم که تمرکز صرف بر درمانهای سلامت روان کافی نیست. اکثر استراتژیهای پیشگیری از خودکشی مبتنی بر شواهد، برای جلوگیری از اقدام به خودکشی در افرادی است که در حال حاضر به خودکشی فکر میکنند. به همان اندازه مهم است که از همان ابتدا از فکر کردن به پایان دادن به زندگی خود در افراد جلوگیری کنیم. چشمانداز ما از پیشگیری از خودکشی شامل فعالیتهای سلامتی و محیطهایی است که به پیشرفت جانبازان کمک میکند: به عنوان مثال، کلاسهای هنری، رویدادهای ورزشی، گردهماییهای معنوی و برنامههایی که جانبازان را برای ایجاد پیوندهای اجتماعی گرد هم میآورد.
چشمانداز ما برای پیشگیری از خودکشی شامل فعالیتهای رفاهی و محیطهایی است که به پیشرفت جانبازان کمک میکند. بحثبرانگیزتر، برنامههایی هستند که هنوز نتایج مشخصی در مورد آنچه که سعی در انجام آن دارند، نشان ندادهاند، چه رسد به تأثیر بر کاهش خودکشی. به عنوان مثال، بسیاری از برنامههای ارائه شده به جانبازان به دنبال ایجاد ارتباطات اجتماعی – و در نتیجه کاهش انزوا – هستند، اما تعداد کمی از آنها ثابت کردهاند که حتی به این هدف نیز دست یافتهاند. ممکن است این برنامهها در درجه اول کسانی را جذب کنند که از قبل ارتباطات خوبی دارند، نه اینکه به کسانی که واقعاً منزوی هستند، خدمت کنند. ما این را «سوگیری انتخاب» مینامیم و این نگرانی برای بسیاری از برنامههای ارائه شده به جانبازان، از جمله برنامههایی که جانبازان را به رویدادهای ورزشی و سایر انواع سرگرمیها میآورند، کلاسهای تناسب اندام، مشاوره معنوی و خلوتگاههای زوجین ارائه میدهند، وجود دارد.
ما نیز مانند منتقدانمان، از افزایش نرخ خودکشی کهنه سربازان نگران هستیم. اما معتقدیم که ایالات متحده هنوز استراتژیهایی را برای جذب کهنه سربازان به درمانهای مبتنی بر شواهد بهینه نکرده است. همچنین جایی برای رویکردهای دیگر وجود دارد – تا زمانی که سیاستگذاران و سایر نهادهای متعهد به جلوگیری از خودکشی کهنه سربازان، در مورد سرمایهگذاری و ترویج آن، استراتژیک عمل کنند.
سالیانه بیش از شش هزار نفر از سربازان امریکایی که در جنگ های گذشته شرکت کرده اند، خودکشی می کنند. این نشان دهنده عمق آسیب های روانی ناشی از جنایاتی است که این سربازان در عراق و افغانستان و دیگر مناطق جهان انجام داده اند.