فارسی   English   عربي    
اخبارگفتگوگفتگوهاویژه

پژوهشگر ایتالیایی: تروریسم رژیم صهیونیستی بدترین نوع تروریسم است

انجمن دفاع از قربانیان تروریسم - یک پژوهشگر ایتالیایی حمله رژیم صهیونیستی به ایران با ادعای مقابله با برنامه هسته‌ای را فقط یک بهانه خواند و گفت: این اقدام نه با حقوق بین‌الملل سازگار است و نه پشتوانه فنی دارد.

 

به گزارش خبرگزاری میزان، ماریا موریگی، نویسنده، باستان‌شناس و پژوهشگر تاریخ ادیان از ایتالیا، در گفت‌و‌گو با خبرگزاری میزان با نگاهی ریشه‌ای به رفتار رژیم صهیونیستی، آن را فاقد هرگونه مبنای اخلاقی یا ایدئولوژیک می‌داند و ترور‌های هدفمند این رژیم را «بدترین شکل تروریسم» توصیف می‌کند؛ تروری که با خونسردی مطلق و برنامه‌ریزی دقیق، فارغ از هرگونه توجیه انسانی، صرفا برای حذف مقاومت و سلطه بر منطقه به‌کار گرفته می‌شود؛ به اعتقاد وی، حمله به ایران با ادعای مقابله با برنامه هسته‌ای، تنها یک بهانه است و هدف واقعی، منزوی‌سازی تهران، فروپاشی محور مقاومت و پیشبرد پروژه تغییر رژیم است، اقدامی که نه با حقوق بین‌الملل سازگار است و نه پشتوانه فنی دارد.

موریگی با اشاره به سکوت دولت‌های غربی، این وضعیت را ناشی از منافع اقتصادی و نفوذ لابی‌های صهیونیستی می‌داند؛ وی همچنین رسانه‌های غربی را به دلیل ارائه روایت‌های یک‌سویه و نادیده‌گرفتن کشتار غیرنظامیان در غزه، لبنان و ایران مورد انتقاد قرار می‌دهد.

این پژوهشگر ایتالیایی ضمن ابراز خشم و اندوه نسبت به حملات اخیر علیه ایران، بر ضرورت اطلاع‌رسانی دقیق، تقویت رهبری‌های مستقل و پیگیری حقوقی جنایت‌های جنگی تاکید می‌کند.

 

در ادامه، متن کامل گفت‌وگوی اختصاصی با این پژوهشگر ایتالیایی را می‌خوانید.

 

پرسش: در روز‌های اخیر، جهان شاهد اقدام‌های آشکار تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی علیه ایران و مردم آن بوده است؛ به نظر شما، چرا این رژیم چنین جنایت‌هایی را علیه غیرنظامیان بی‌دفاع در غزه، لبنان و ایران مرتکب می‌شود؟ چه عواملی آن را به ادامه این تجاوزها، از جمله ترور‌های هدفمند، سوق می‌دهد؟

نگاهی به نقشه گسترش رژیم صهیونیستی هرگونه توهم را از بین می‌برد: اسرائیل حق وجود خود را همواره در خطر می‌بیند و به همین دلیل نابودی کامل غزه و کرانه باختری را دنبال می‌کند؛ استفاده از خشونت و تجاوز تنها راهکار آن برای گسترش ارضی، سرکوب هرگونه مقاومت حامی حماس، نقض توافق‌های دیپلماتیک و نادیده گرفتن قطعنامه‌های سازمان ملل است.

حمله اسرائیل به غزه، لبنان، یمن و ایران و ارتکاب جنایت‌های فزاینده برای درهم شکستن شبکه‌های مقاومت، ناشی از انزوای روزافزون این رژیم در افکار عمومی جهانی و محکومیت جهانی نتانیاهو است.

 

پرسش: رژیم صهیونیستی ادعا می‌کند که برنامه‌های هسته‌ای و موشکی ایران را هدف قرار می‌دهد، اما در عمل، بیمارستان‌ها، زیرساخت‌ها و مراکز رسانه‌ای را بمباران می‌کند و قربانیان بسیاری از زنان و کودکان هستند؛ این تناقض چگونه قابل توضیح است؟ هدف واقعی از این اقدامات چیست؟

هدف قرار دادن برنامه‌های هسته‌ای و موشکی ایران بهانه‌ای بیش نیست، ادعایی که کارشناسانی مانند ماسیمو زوکتی، برجسته‌ترین متخصص خلع سلاح اتمی ایتالیا و استاد فناوری‌های هسته‌ای در پلی‌تکنیک تورین، بار‌ها آن را رد کرده‌اند؛ زوکتی، نامزد جایزه نوبل فیزیک ۲۰۱۵ و عضو ماموریت‌های نظارتی سازمان ملل، در مقاله درباره برنامه هسته‌ای ایران، انبوهی از ادعا‌های بی‌اساس این ادعا‌ها را بی‌پایه خوانده است.

هدف واقعی تجاوز اسرائیل، تحقیر ایران و قطع حمایت آن از محور مقاومت است؛ آمریکا و اسرائیل با شکست تحریم‌ها، انقلاب‌های رنگین و کارزارهای ضدحجاب، اکنون به تغییر رژیم روی آورده‌اند.

حمله اخیر آمریکا واکنش به ایران نبود؛ هیچ سند معتبری درباره ساخت بمب هسته‌ای توسط ایران وجود ندارد؛ این یک حمله پیش‌دستانه بود، نه علیه اقدام‌های گذشته ایران، بلکه به دلیل آنچه احتمالا در آینده انجام می‌داد؛ با توجیه استفاده از نیروی نظامی علیه توانایی بالقوه هسته‌ای، واشنگتن معیاری خطرناک ایجاد کرده است: مداخله مسلحانه تنها براساس ظن؛ این اقدام نقض آشکار حقوق بین‌الملل است؛ طبق منشور ملل متحد، استفاده از نیروی نظامی تنها در دفاع مشروع یا با تایید شورای امنیت مجاز است.

 

پرسش: با وجود مستندسازی جنایت‌های جنگی رژیم صهیونیستی توسط سازمان ملل و نهاد‌های حقوق بشری، کشور‌های غربی همچنان از این رژیم به‌لحاظ سیاسی و نظامی حمایت می‌کنند؛ به نظر شما، چرا غرب در برابر این جنایت‌ها سکوت می‌کند؟

متاسفانه دولت‌های غربی و افکار عمومی آن‌ها هنوز در چنگال تبلیغاتی گرفتارند که از ابتدای تاسیس اسرائیل، وجدان غرب را از گناه نازیسم پاک کرد؛ در دهه ۷۰، پس از جنگ شش روزه، رسانه‌ها اسرائیل را قربانی “همسایگان تهدیدگر” معرفی می‌کردند؛ با افول فتح و سازمان آزادیبخش فلسطین و قدرت‌گیری حماس، تبلیغات غربی تمامی عملکرد‌های اجتماعی و حمایتی این جنبش را نادیده گرفت و آن را صرفا “تروریستی” خواند؛ امروز اگرچه افکار عمومی غرب به نسل‌کشی فلسطین آگاه شده، دولت‌های وابسته به آمریکا حتی به قطعنامه‌های سازمان ملل نیز پشت می‌کنند.

 

پرسش: رسانه‌های غربی معمولا اقدام‌های رژیم اسرائیل را به عنوان دفاع از خود جلوه می‌دهند، در حالی که کشتار غیرنظامیان در غزه، لبنان و ایران و همچنین عملیات‌های ترور را نادیده می‌گیرند؛ این سوگیری رسانه‌ای را چگونه ارزیابی می‌کنید و چه راهی برای مقابله با آن وجود دارد؟

این همان چیزی است که ما در ایتالیا آن را «استاندارد دوگانه» یا «یک بام و دو هوا» می‌نامیم؛ یعنی استفاده از معیار‌های متفاوت برای قضاوت درباره وضعیت‌ها یا افرادی که باید به‌طور برابر با آن‌ها برخورد شود؛ هدف آشکار این رویکرد، حمایت از یک طرف یا ضربه زدن به طرف دیگر است؛ این روش سال‌هاست که برای بی‌اعتبارسازی کشور‌هایی مانند چین به‌کار گرفته می‌شود؛ مثلا با انتشار اخبار جعلی درباره وضعیت حقوق بشر در سین‌کیانگ (از جمله سرکوب مسلمانان و وجود اردوگاه‌های کار اجباری)، اعتراض‌های دانشجویی در هنگ‌کنگ و محدودیت آزادی بیان، یا فشار بر بودایی‌ها در تبت و سرکوب‌های پلیسی.

 

پرسش: به نظر شما، هدف بلندمدت رژیم صهیونیستی از این سیاست‌های تجاوزکارانه و توسعه‌طلبانه چیست؟ این جاه‌طلبی‌ها چه تهدیدی برای همسایگان آن در منطقه دارد؟

واقعیت این است که من چشم‌انداز یا اهداف بلندمدتی برای رژیم صهیونیستی نمی‌بینم؛ زیستن دائمی در وضعیت جنگی، راه‌حل پایداری به نظر نمی‌رسد؛ کمااینکه موجی از مهاجرت ساکنان اسرائیلی به خارج از کشور گواه همین بن‌بست است؛ با ادامه این مسیر، این رژیم خود را به انزوا می‌کشاند و در معرض انتقام‌ها و واکنش‌های مداوم از سوی همسایگانش قرار می‌گیرد؛ افزون بر این، شکست کامل مقاومت، چه در قالب حماس و چه گروه‌های لبنانی و یمنی، کاملا بعید است؛ حتی اگر مقاومت به شدت آسیب ببیند، باز هم نماینده منافع حیاتی ملت فلسطین باقی خواهد ماند.

 

پرسش: واکنش شخصی شما نسبت به حملات اخیر این رژیم علیه ایران و قتل غیرنظامیان چیست؟ چه پیامی برای مردم دارید؟

با شنیدن اخبار روز‌های گذشته به‌شدت متاثر شدم؛ ترکیبی از خشم و احساس ناتوانی وجودم را فرا گرفت؛ بنده ضمن اعلام همبستگی با مردم ایران، اطمینان خود را ابراز می‌کنم که ایران، در برابر رفتار‌های نابخردانه کسانی که خود را گردانندگان قدرت جهانی می‌پندارند، به شأن فرهنگی و تمدن کهن خود تکیه خواهد کرد؛ واکنش سریع گروه‌های مخالف داخلی نشانه‌ای از بلوغ سیاسی جامعه ایران بود که بلافاصله در دفاع از میهنِ در معرض تهدید، موضع گرفتند و در کنار رهبری کشور، این حملات را مصداق «جنگی تحمیلی» دانستند؛ تعبیری که یادآور جنگ سخت و نابرابر ایران و عراق (۱۹۸۰–۱۹۸۸) است؛ جنگی که در آن نیز ایران قربانی تجاوز رژیمی شد که از سوی همان بازیگران همیشگی یعنی آمریکا و اسرائیل حمایت می‌شد.

 

پرسش: آمریکا بار‌ها قطعنامه‌های سازمان ملل علیه جنایات رژیم صهیونیستی را وتو کرده است؛ آیا به نظر شما، سیاست‌های آمریکا عامل تداوم این تجاوزات است؟

محافل سیاسی آمریکا که پیوند نزدیکی با لابی‌های صهیونیستی دارند، جنایت‌ها و عملیات رژیم اسرائیل را تامین مالی، تسهیل و پشتیبانی می‌کنند؛ هرچند که به‌طور مستقیم در آن‌ها دخیل نشان داده نمی‌شوند؛ با این حال، مسئولیت این اقدام‌ها، همواره سیاسی و در راستای منافع مالی و استراتژیک آنان است.

 

پرسش: رژیم صهیونیستی مدعی است که تنها مراکز نظامی را هدف قرار می‌دهد، اما واقعیت میدانی چیز دیگری می‌گوید: آنچه در عمل مورد اصابت قرار می‌گیرد، مناطق غیرنظامی است؛ این مسئله به‌روشنی در غزه دیده می‌شود؛ جایی که شمار بالای کودکان قربانی و بازماندگان معلول، خود گواهی دردناک است؛ در حملات اخیر این رژیم به ایران نیز، بسیاری از جان‌باختگان را زنان، کودکان و شهروندان عادی تشکیل می‌دهند؛ به نظر شما، انگیزه واقعی رژیم اسرائیل از هدف قرار دادن غیرنظامیان چیست؟

اغلب اهداف غیرنظامی، ازجمله مدرسه‌ها و بیمارستان‌ها، هدف حمله قرار می‌گیرند؛ به این بهانه که گویا پایگاه‌های مقاومت را در خود جای داده‌اند، اما واقعیت آن است که هدف اصلی، اجرای پروژه پاک‌سازی قومی است.

 

پرسش: اعتراض‌های جهانی علیه جنایت‌های رژیم صهیونیستی روز به روز گسترده‌تر می‌شود؛ به نظر شما چگونه می‌توان این همبستگی جهانی را به فشار‌های واقعی سیاسی و اقتصادی علیه این رژیم تبدیل کرد؟

آنچه پیش از هر چیز لازم است، اطلاع‌رسانی متعادل، مستند و دقیق است که بتواند با پیش‌داوری‌ها مقابله کند؛ همچنین حضور رهبرانی معتبر و مورد اعتماد که وابسته به منافع جناحی و سیاسی نباشند و در واقع پرچم هیچ حزب و گروهی را در دست نداشته باشند… البته این بیشتر شبیه یک آرمان دور از دسترس است، چرا که افکار عمومی به‌شدت به پیش‌داوری‌های ساده و جهت‌دار «معتاد» شده‌اند.

 

پرسش: بسیاری بر این باورند که سران رژیم اسرائیل باید به دلیل ارتکاب جنایات جنگی و اقدامات تروریستی، در دادگاه‌های بین‌المللی نظیر لاهه محاکمه شوند؛ با این حال، تاکنون هیچ اقدام جدی در این زمینه صورت نگرفته است؛ به نظر شما چرا جامعه جهانی در این مورد دست به عمل قاطع نزده است؟

دیوان بین‌المللی دادگستری (ICJ) یا دادگاه بین‌المللی لاهه، که بخشی از منشور سازمان ملل متحد است، بالاترین مرجع قضایی سازمان ملل محسوب می‌شود و نقش کلیدی در حل اختلافات حقوقی بین کشور‌ها و ارائه نظرات مشورتی درباره مسائل حقوقی بین‌المللی دارد که بار اخلاقی و سیاسی سنگینی دارند؛ اعتبار این نهاد برای حفظ صلح و عدالت در سطح جهانی بسیار حیاتی است.

تصمیم‌های دیوان بین‌المللی دادگستری برای طرفین اختلاف الزام‌آور است و امکان تجدیدنظر در آن وجود ندارد؛ این دادگاه پرونده‌های متنوعی را بررسی کرده است؛ ازجمله اختلافات سرزمینی، نقض حقوق بشر، مسائل محیط زیستی، موضوع‌های مرتبط با تروریسم و تفسیر معاهده‌ها؛ برای مثال، در سال ۲۰۰۴ این دادگاه نظر مشورتی خود را درباره ساخت دیوار در اراضی فلسطینی اشغالی صادر کرد و آن را ناقض حقوق بین‌الملل دانست.

اعتبار ICJ بر پایه استقلال، بی‌طرفی، شفافیت، دقت در روند رسیدگی و اجرای تصمیم‌ها است؛ هرچند این دادگاه قدرت اعمال اجباری ندارد، اما شورای امنیت سازمان ملل می‌تواند برای اجرای تصمیم‌های آن وارد عمل شود؛ با این حال، همه کشور‌ها داوطلبانه پذیرش صلاحیت دیوان را نمی‌پذیرند و برخی ممکن است از شرکت در پرونده‌های خاص امتناع کنند که این موضوع قدرت دادگاه را محدود می‌کند؛ نبود مکانیسم موثر برای اجرای تصمیم‌ها باعث می‌شود برخی از آرای دیوان اجرایی نشوند که این امر به اراده سیاسی کشور‌ها و توانایی شورای امنیت بستگی دارد.

اگرچه دادگاه مستقل است، اما تصمیم‌گیری در مسائل بسیار سیاسی ممکن است تحت تاثیر شرایط و منافع بین‌المللی قرار گیرد و این موضوع اعتبار بی‌طرفی آن را به چالش می‌کشد؛ علاوه بر این، ICJ با منابع محدود و حجم کاری رو به افزایش مواجه است

 

پرسش: بیش از هفت دهه است که رژیم صهیونیستی و دستگاه‌های اطلاعاتی آن، ترور هدفمند چهره‌های سیاسی و نظامی به‌ویژه منتقدان و مخالفان را به‌عنوان ابزاری استراتژیک به کار می‌گیرند؛ به نظر شما چرا این رژیم تا این حد بر سیاست ترور تکیه دارد؟ و دیدگاه شما نسبت به این نوع «تروریسم دولتی» چیست؟

این بدترین نوع تروریسم است، زیرا هیچ پایه ایدئولوژیکی ندارد و هیچ اصل اخلاقی را مطرح نمی‌کند، بلکه با خونسردی و دقتی نظام‌مند و مهندسی‌شده عمل می‌کند؛ حتی در وخیم‌ترین انحرافات افکار بنیادگرایانه نیز چنین ویژگی‌هایی مشاهده نمی‌شود.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا