تروریسم را با افشاگری مهار خواهم کرد
تروریسم برایم اشتباه بود، اکنون مقابله با آن برایم وظیفه است
روزنامه گاردین در یاداشتی پیرامون یک تروریست سابق نادم و پشیمان می نویسد:
او یک تروریست نوجوان بود. اکنون در مبارزه با افراط گرایی است. محمد خالد، در 15 سالگی، جوانترین فردی بود که در ایالات متحده آمریکا به اتهام ارتکاب به جرایم تروریستی محاکمه می شد.
افراط گرایی در جهان کنونی پدیده ای است بسیار پیچیده. عوامل فراوانی در پدیداری آن نقش داشته و دارند.
به عکس آنچه عموماً انگاشته میشود این پدیده اولاً از ذات و ماهیت دین نشأت نمی گیرد و به دلائلی شکل دینی و مذهبی و ایدئولوژیکی و فرهنگی یافته است و ثانیاً صرفاً به جهان مسلمانان مربوط نمیشود. در قلمروهای جغرافیایی و دینی و فرهنگی مختلف می توان آن را ملاحظه کرد اگرچه تبلیغات رسانه ای به گونه ای است که آن را پدیده ای اسلامی معرفی می کند و به دلیل نفوذ فراوان رسانه ها اکثریت مردم زمان، نیز چنین می اندیشند. مطمئنا دین و شخصیت ها و نهادهای دیني در این میان می-توانند نقشی سازنده و تأثیرگذار داشته باشند، اما این در صورتی است که اصل مشکل و ریشه ها و ابعادش شناخته شود. از این دیدگاه مشاوره و هم فکری شخصیت های دینی، حقوقی و مددکاران اجتماعی برای درک همدلانه مسئله دارای بیشترین اهمیت است. و البته لازم است از متخصصان مسائل اجتماعی و فرهنگی و سیاسی هم استفاده شود. شرایط اجتماعی و اقتصادی، بیکاری، بی عدالتی و شکاف طبقاتی و ناامیدی ها و سرخوردگی های جوانان منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، دخالت قدرتهای خارجی و استعماری در منطقه ناملایمات باقی مانده از استعمار و استعمار زدایی، تشکیل دولت اسرائیل در مرکز جغرافیایی اسلام و تبعات ناخوشایند سلسله وار بعدی، اعلام مغرورانه و استکباری نظم نوین آمریکائی و ناراحتی مسلمانان از سیاست هژمونیستی آمریکا برای سلطه فرهنگی بر جهان اسلام، نوع نگرش نفرت پراکنی و تحلیل حوادث بصورت سیاه و سفید در بعضی از مساجد وشبکه های اجتماعی،و در نهایت احساس بیهودگی و پوچی از زندگی اجتماعی از دلالیل و ریشه های گرایش جوانان به خشونت گرایی و تروریسم است.
لحظه ای که او در خانه پدری خود رو به دیوار شده و توسط یک نماینده اف بی آی دستگیر و دستبند زده شد دنیای منحرفانه ای را که او برای خود ساخته و پرداخته بود به یکباره فرو ریخت. او به واسطه اینکه جوانترین فرد تحت تعقیب برای جرایم تروریسم در ایالات متحده بود مبدل به فردی بدنام شده بود و اینکه به 5 سال زندان محکوم خواهد شد زیرا او بخشی از یک طرح جهادی آنلاین برای کشتن یک هنرمند از سوئد بود که تمثال حضرت محمد را بر بدن سگ نقاشی کرده بود.زمانی که اقدامات جنایی او آغاز شد و جهشی به سمت افراط گرایی برداشت، او تنها 15 سال سن داشت. این اتفاقات در دوران دبیرستان شروع شد و به سرعت از تماشای فیلمهای یوتیوب درباره اسلام، برای تبدیل شدن به فردی خشونت طلب و حضور در چت روم های متعلق به جهادی ها شد.اکنون خالد پس از شش سال زندان و بازداشت در بخش مهاجرت آزاد است و او دیدی تازه نسبت به زندگی گذشته خود آنچه که نسبت به آن دچار اشتباه شده است آغاز کرده است؛ به عنوان یک تلاش مادام العمر برای « فردی سالم» بودن برای پرداختن به آنچه که در زندگی اش اشتباه کرده است.
در نخستین مصاحبه خود پس از آزادی، او از تمایل خود برای تبدیل شدن به یک شهروند آمریکایی و فعالیت در امنیت سایبری و مبارزه با تروریسم برای کمک به شکست افراطگرایی سخن گفت. او گفت: “من فکر می کنم انتقام بیش از حد افراطی است، اما من به این نتیجه رسیده ام که افرادی که من را به گمراهی بردند در تلاش برای گمراه کردن دیگران هستند.”
“من جوانترین فرد در این کشور بودم که متهم به این جنایات شده بودم، اما فرد دیگر فردی میتواند باشد که حتی جوانتر از من است. چگونه برای جلوگیری از وقوع آن باید اقدام کرد، این چیزی است که برای من مهم است. “او آمده بود به واشنگتن دی سی تا از کالج محلی مریلند دیدن کند، جایی که او سال اول دوره یکساله در امنیت سایبری را به اتمام رساند. او مایل است که به دانشگاه برود، اما می داند که گذشته اش موانع بزرگی را در مسیر زندگی آینده ایجاد می کند.
سازمان مبارزه با افراط گرایی Quilliam، در حال تهیه گزارش شخصی از آنچه که او را افراط گرا کرده است و اینکه چگونه محبت عوامل محل بازداشت که باعث شده است او در زندان اینگونه تفکرات را رها کند است می باشد، و امیدوار است که او در بازگویی داستان خود بتواند به دیگران کمک کند تا به آنچه که او توصیف می کند به عنوان “شکار کاریزماتیک افراط گرایان آنلاین و گروه های تروریستی” مقابله کند.
خالد، در حال حاضر 24 ساله، یک مرد جوان جدی است . پس از دستگیری وی در سال 2011، او به سندرم Asperger تشخیص داده شد. این به وضوح عاملی در عدم حضورشد او در دنیای مجازی بود، جایی که افراط گرایانی که او را ترغیب و تشویق میکردند. او اعتراف می کند که با تعاملات اجتماعی مبارزه می کند اما می گوید که او باید خود به را سختی بیاندازد. او بیشتر از صحبت هایش می نویسد؛ هر چند که جملات طولانی، سریع و پیچیده او گاه موضوع را از دست می دهند.
اما او واقعا باهوش است و می گوید سال ها در زندان و بازداشت او را کمک کرد تا از برقراری ارتباط با مردم و شناخت آنها بیاموزد از جمله کمک به دیگر زندانیان برای تحصیل و آموزش علمی.
دبیرستان برای او بسیار متفاوت بود. او از مبارزه خود برای رسیدن به سن 13 سالگی می نویسد، پس از اینکه خانواده اش در سال 2007 از پاکستان به آمریکا نقل مکان کرد تا به پدرش در مریلند پیوست.
جنگ جورج دبلیو بوش در مورد ترور در اوج خود بود و خیلی زود مورد آزار از جانب بچه های دبیرستانی شد که او را به عنوان محمد و تروریست خطاب می کردند. او نوشت: “من احساس تنهایی، از دست دادگی، و بیگانگی کردم.”
او در ابتدا به دنبال اطلاعات در مورد اسلام و مسلمانان بود. او گفت که تروریست ها به راحتی در ویدیوها در YouTube یافت می شوند.
او اکنون اذعان می کند که در مورد ایمانش ناآشنا بوده و خیلی زود توسط افراط گرایان در بخش نظرات زیر ویدیو ها گمراه شد. او می نویسد: “از طریق القائات و انحرافات از جانب افراط گرایان یوتیوب، من شروع به ارسال فیلم هایی کردم که خشونتها را در حفاظت از ملتهای مسلمان تحسین میکرد.”
یک زن 40 ساله Colleen LaRose ، آمریکایی سفیدپوست که به اسلام گرویده بود و خود را به شکل”جهاد جین” بزک کرده بود، او را به چت روم های افراطی محافظت شده با رمز عبور دعوت کرد تا محتوای ویدئویی اردو زبانها را به انگلیسی برای حمایت از مسلمانان ترجمه کند.
خالد می گوید: من شروع به صرف ساعت ها در جلسات افراطی کردم و با تعدادی از افراط گرایان در مورد نارضایتی و مشکلاتم نسبت به هماهنگ شدنم با محیط ایالات متحده صحبت کردم. من نسبت به مشکلات خانوادگی و مدرسه به آنها شکایت کردم. آنها به حرفهای من گوش می دادند و هیچ فرد دیگری نبود . افراطیون آنلاین به بهترین و تنها دوستان من تبدیل شدند. ”
طرح قتل هنرمند Lars Vilks آماده شد،
توسط Ali Charaf Damache الجزایری- ایرلندی، که مردی 40 ساله بود، و از نام مستعار “blackflag” استفاده می کرد.
Damach در نهایت به ایالات متحده آمریکا در سال گذشته استرداد شد و قرار است برای اتهامات تروریستی محاکمه شود.
LaRose در آن هنگام خالد را به خبرگیری برای پیگیری گذرنامه ربوده شده آمریکایی مامور کرد. وی همچنان در حال گذراندن یک حکم 10 ساله است از زمانی اف بی آی در سال 2009 او را بازداشت کرد.
خالد اذعان می کند که وی برای گسترش فیلم های افراطیون و ترجمه آنها از اردو به زبان انگلیسی همکاری می کرد و شدیدا در افکار افراطی گری غرق شده بود به نحوی که حتی از دوستان خود نیز قطع ارتباط کرده بود. او می نویسد: “به جای دیدی آشکار و منطقی همانگونه که هستند، در مرحله ای بدون بازگشت اسیر شده بودم. دخالت من در این طرح نیمه پخته به زودی با عواقب شدیدی همراه خواهد بود.”
قبل از دستگیری وی، FBI با خالد تماس گرفته و او را در سن 15 سالگی به عنوان یک فرد مشکوک و برنامه چین تحت مراقبت و نظر می گیرد. اما با وجود عدم همکاری او با ماموران پلیس، در یک یورش صبحگاهی در ماه جولای 2011 دستگیر شد.
او از دبیرستان تازه فارغ التحصیل شده بود و برای بورس تحصیلی پذیرفته شده بود تا به دانشگاه معتبر Johns Hopkins University در Baltimore برود، فرصتی که او در آن لحظه از دست داد.
او نگاهی به اولین ماههای خود در یک بازداشتگاه در پنسیلوانیا می کند و به خاطر می آوردکه چگونه نوجوانان مشاور برای گفتگو با او تلاش می کردند، پیرامون احساس دلسوزی که برای مسلمانانی که در سراسر جهان رنج می کشند داشت ، اما نسبت به دیگران بی تفاوت بود.
“آنها مشاور بودند، آنها به طور فعال به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد آنچه که فرد را به آنچه که انجام می داد هدایت می کرد. آنها کار بسیار جدی انجام دادند تا من را از غار کوچکی که من برای خودم ایجاد کرده بودم به دنیای جدید اما مخوفی وارد کنند. آنها من را مجبور به صحبت در مورد آنچه که من در زندگی اشتباه کرده بودم می کردند و سپس مهمتر از همه، در مورد افکار و زندگی خود نیز با من گفتگو می کردند. در اینجا بود که شروع به بازگویی ماجرا های واقعی کردند که در حقیقت شروع بحران بود. او به عنوان یک نوجوان خود را منزوی می کند، اما امروز او دارای مربیانی است از جمله مشاور و مربی دوران زندان خود.
خالد به طور منظم از دکتر Muhammad Fraser-Rahim یک متخصص ضد تروریسم سابق دولت ایالات متحده آمریکا که اخیرا بنیادQuilliam را از پایگاه انگلیس، که زمانی خود در آنجا نیز فعالیت اینچنینی داشت اداره میکند،
جایی که گاهی اوقات انتقاداتی را به واسطه روابط خود با دولت انگلیس داشته است، مشاوره دریافت می کند.
خالد گفت که خانواده او – والدین، برادر بزرگتر و دو خواهر – در طول دوران خود در بازداشت بسیار حمایت می کردند و پس از آزادی او از زندان نیز به این حمایت ادامه دادند. آنها در حالی که او در زندان بسر می برد شهروندی ایالات متحده را دریافت کردند. او ممکن است به پاکستان بازگردانده شود، اما در حال حاضر برای شهروندی درخواست داده است و تا کنون بازگشت او به تعویق افتاده است.
هفته گذشته در نشستی با خالد در واشنگتن دی سی، او تصدیق کرد که هنوز دردناک است که شانس خود برای رفتن به دانشگاه جان هاپکینز را از دست داده است ، این یکی از سخت ترین ناامیدی هایی است که من در زندگی ام با آن مواجه هستم، در آنجا درک خواهم کرد که چگونه به آن وعده هایی که من آنها را قبول کرده ام، خیانت کرده ام، این همان ارزش های دانشگاه است.”
او می داند که در گفتن داستان خود وارد حوزه ای می شود که همزمان دونالد ترامپ برای “ممنوعیت ورود مسلمانان” به آمریکا مبارزه می کند، مواردی که تروریسم و تهدید اسلام هراسی را به هم مرتبط می کند.
او همچنین می داند که با موانعی مواجه خواهد شد، اما او گفت: “شانس دوم در زندگی وجود دارد. اعتقاد به این امر برای من بسیار مهم است. من فکر می کنم که ایالات متحده به شما این مسیر را می دهد، اگر اشتباه کرده اید، فرصتی برای تکرار خود دارید. ”
و سوال او همیشه با آن روبرو خواهد بود، آیا او واقعا افراط گرایی را کنار گذاشته است؟ او گفت: “بله البته، من ریشه کنی افراط گرایی در من زمانی بود که من در زندان بسر می بردم.
او قبول می کند بعضی تنفر و خشونت را بدون توجه مورد حمایت قرار می دهند، اما می افزاید: ” من شخصا، می دانم که هستم، من مطمئن هستم که می دانم که هستم، من تغییر کرده ام. من از این تغییرات افتخار می کنم، این تغییرات آسان برای من نبود. من شش سال زندگی خود را از دست دادم، در حالی که پشت میله ها – آنچه که آنها دین به جامعه می دانستند، من آن را پرداخت می کردم و سال های پر از زندگی پر شور خود را از دست دادم، در حالی که همسالانم پیشرفت کرده اند.
“این چیزی است که من هر روز مرور می کنم. تنها زمان به من خواهد گفت که من تبدیل به فردی می شوم که می خواهم باشم، نوعی که مشتاق آن هستم “.