
تروریسم، از اساسی ترین معضلات جامعه جهانی و خطرناک ترین تهدیدها بر ضد حقوق ملت ها و ثبات بین المللی است. در طول تاریخ، به ویژه یک صد سال اخیر، تروریسم، ریشه مهم ترین تهدیدها بر ضد صلح و امنیت جهانی بوده است. در فرهنگ سیاسی، ترور از ریشه لاتین terror به معنای ترس و وحشت گرفته شده و به رفتار و اعمال فرد یا گروهی اطلاق میشود که از راه ایجاد ترس، وحشت و استفاده از زور می خواهد به هدف سیاسی خود برسد. در زبان فارسی هم ترور به معنای ترس زیاد، بیم و هراس و خوف و وحشت است و تروریست به عامل ترور، طرفدار ترور، آدم کش یا کسی که برای رسیدن به هدف خود کسی را به طور غافلگیرانه بکشد یا ایجاد وحشت و هراس کند، گفته میشود. در ایران نیز با توجه به معیارهای جهانی و شاخصه های تروریسم و حوادث تروریستی رخ داده داخل کشور روز هشتم شهریور در جمهوری اسلامی ایران روز مبارزه با تروریسم نام گرفته است، علت این نامگذاری این است که در این روز در طی یک حادثه تروریستی توسط گروهک تروریستی منافقین رئیس جمهور رجائی و نخست وزیر باهنر و تعدادی از همراهان آنها به شهادت رسیدند.
نحوه ترور به این صورت بوده است که فردی به نام مسعود کشمیری عامل نفوذی منافقین در هیات دولت بوده که با بردن مواد منفجره داخل یک کیف به جلسه هیات دولت و جاسازی آن از جلسه خارج می شود و با انفجار کیف باعث شهادت آنها می گردد. از ویژگی های شخصیتی کشمیری اینگونه بیان شده است که مراقبت شدید نسبت به مسائل شرعی داشت در جیبش همیشه دوتا خودکار میگذاشت؛ یکی برای کارهای شخصی و یکی هم برای کارهای اداری؛ یعنی نمیخواست برای کار شخصی از خودکار بیتالمال استفاده کند. یک بار یکی از کارمندهای نخستوزیری را دعوا کرده بود که چرا جمعهها میرود کوه و نماز نمیآید؟ مقید به نماز اول وقت بود. رجایی هم از این اخلاقهای کشمیری خیلی خوشش میآمد و پشت سر او نماز میخواند. همین جلب اعتماد مقدمه ای برای انجام این عملیات تروریستی گردید، کشمیری با همین روش اول در معاونت سیاسی ـ اجتماعی وزیر مشاور در امور اجرایی (که حالا شده معاونت اجرایی رئیسجمهور) کار میکرد. قبلش هم در اطلاعات نیروی هوایی بود. کشمیری در تنظیم صورتجلسهها خیلی دقیق بوده و برای همین او را برای منشیگری جلسات شورای عالی امنیت ملی انتخاب کردهاند.
در روز حادثه کشمیری بعد از قرآن خواندن شهید رجایی بلند شد و رفت برای رجایی چایی ریخت. بعد همینطور که وحیددستجردی داشت گزارش حوزه شهربانی را میداد، آمد و با باهنر شوخی کرد. بعد رفت و در گوش تهرانی چیزی گفت و از اتاق رفت بیرون. کشمیری دیگر هرگز برنگشت.
کشمیری بعد از این عملیات تروریستی به سرعت از ایران خارج شد. مسعود خدابنده عضو اسبق سازمان مجاهدین خلق که از مهرههای نزدیک به مسعود رجوی به شمار میآمد و مدتی نیز مسئولیت حفاظت از او را بر عهده داشت، مسئول مستقیم خروج کشمیری از ایران بود. خدابنده ضمن اینکه اطلاعات دقیقی از نحوه فرار کشمیری دارد، درباره سرنوشت عامل انفجار 8 شهریور نیز دادههای تازهای ارائه میکند.
مسعود خدابنده بعد از ترورهای 7 تیر و 8 شهریور 60 در اغلب جلسات علنی و غیرعلنی سازمان حضور داشت و شاهد بود چگونه مسعود رجوی به این عملیاتها افتخار میکرد. او درباره ترورهای دهه 60 معتقد است: «هدف رجوی سرنگونی حکومت نبود؛ هدفش این بود که دستش پیش ولینعمتانش پر باشد. رجوی در جلسات این دیدگاهش را بارها بصورتهای مختلف مطرح کرده بود.»
مسعود خدابنده، عضو سابق شورای ملی مقاومت، مسئول اسبق تیم حفاظت استقرار و تردد مسعود و مریم رجوی و فرمانده پیشین ارتش آزادی بخش است در خصوص کشمیری بیان داشت، ابراهیم ذاکری که نام سازمانی او «کاک صالح» بود، در ایران مسئول مستقیم مسعود کشمیری و محمدرضا کلاهی بود و بعدها هم مسئول کمیته امنیت شورای ملی مقاومت شد. او از نزدیکان رجوی و حلقه به گوش او بود که بعدا در اثر سرطان مغز مرد. کشمیری و کلاهی در جریان انقلاب راه به حزب جمهوری یا نخستوزیری باز کرده بودند. اینطور نبود که سازمان اینها را تربیت کرده و سپس به درون تشکیلات حزب یا نخستوزیری فرستاده باشد؛ بخشی از شگردهای رجوی (با استفاده از تخصص سرویسهای غربی) نزدیک شدن به نفرات شناخته شده بود و الان هم هست.
وی در ادامه گفت، من در مقر کردستان بودم که این مقر تبدیل به محل وصل نفرات داخل کشور به فرانسه شد مسعود کشمیری و محمدرضا کلاهی هم در همین زمان و البته با فاصله زمانی کمی به مقر ما منتقل شدند. مشخص بود که هیچکدام را بخاطر سابقه نمیتوانستیم به اروپا بفرستیم و دستور، نگه داشتن و مراقبت از آنها بود. کلاهی (با نام سازمانی کریم رادیو) را که به لحاظ فنی در ایستگاه رادیو قابل استفاده بود در کردستان نگه داشتیم و مسعود کشمیری (نام سازمانی: باقر روابط) را که عربی بلد بود به دفتر بغداد فرستادیم.
مسعود خدابنده در انتها گفت، او به قولی چند سال قبل در آلمان دیده شده بود که رانندگی تاکسی میکرده است. ولی این که سازمان، مسعود کشمیری را هم مثل محمدرضا کلاهی کشته باشد یا بخواهد بکشد اصلا بعید نیست.
کشورهایی که مسعود کشمیری در آنها دیده شده و پذیرا و میزبان او بوده اند از مدعیان حقوق بشر در جهان هستند که در آن به حفظ و ارزشمندی حیات انسان تاکید فراوان شده است، حقوق بین الملل و کنوانسیون ژنو نیز در کنار حقوق بشر به ممنوعیت حمله بر مردم غیرنظامی نیز تاکید کرده است و گرفتن جان انسان ها را نیز ممنوع اعلام کرده است. نکته جالب اینجاست که همین کشورها به خصوص فرانسه و کاخ الیزه در جنایت منافقین نقش داشته اند و سرکرده منفور آنها مسعود رجوی خود نیز به این امر اعتراف کرده است، کشور آلمان نیز در پناه دادن اعضا جنایتکار این فرقه و صدور پاسپورت جعلی و حمایت سبزپوشان آلمان از این گروهک تروریستی و اجازه برگزاری نشست سالانه به آنها، در جنایات آنها دخیل شده است و تحت پیگرد سازمان ملل قرار نگرفته اند چطور میتوان درریخته شدن خون این همه انسان بی گناه شریک بود و باز هم از ازادی و حقوق بشر دم زد.
انجمن دفاع از قربانیان تروریسم در راستای رسالت اصلی خود که حمایت از قربانیان تروریسم و خانواده های آنها چه در سطح داخلی و بین المللی است بیانیه های متعددی در خصوص جنایات تروریستی صورت گرفته در سراسر جهان برای نشان دادن اثرات تروریسم بر خانواده های قربانی و همچنین آشکار سازی دخالت و حمایت دولت های مختلف از این پدیده شوم صادر نموده است. از مهمترین موضوعات بحث شده در این بیانیه ها اقدامات گروهک تروریستی منافقین، ترورهای صورت گرفته توسط آنها، حمایت دولت های مختلف از آنها از لحاظ مالی یا پناه دادن به اعضا جنایتکار این گروه، دخالت و حمایت آمریکا از ترورهای این گروهک با زمینه سازی استقرار آنها در کشور آلبانی، می باشد