منافقین، شعبون بی مخ های امروزی برای اهداف استکبار جهانی
تحریریه انجمن دفاع از قربانیان تروریسم - در روز 28 مرداد 1332 طی یک عملیات پیچیده و برنامهریزیشده توسط سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) با نام رمز «عملیات آژاکس» و با همکاری سازمان اطلاعات مخفی بریتانیا (MI6)دولت محمد مصدق سرنگون گشت و شاه مخلوع محمدرضا پهلوی مجددا به قدرت رسید، دلیل این امر سیاستهای مصدق، بهویژه ملیسازی صنعت نفت ایران بود که به منافع اقتصادی و استراتژیک انگلیس و آمریکا آسیب میرساند به همین دلیل تصمیم گرفتند تا با کمک نیروهای داخلی در ایران، بهویژه افسران نظامی و سیاستمداران مخالف مصدق، دولت مصدق را سرنگون کنند.

در این راستا، همکاری نزدیکی با برخی شخصیتهای ایرانی مانند فضلالله زاهدی (ژنرال بازنشسته و سیاستمدار)، و عناصر کلیدی در ارتش و دربار شاه برقرار شد. در ۲۵ مرداد ۱۳۳۲، شاه محمدرضا پهلوی با فشار و حمایت آمریکاییها و انگلیسیها فرمان عزل مصدق را امضا کرد و ژنرال زاهدی را به عنوان نخستوزیر جدید منصوب کرد. این فرمان توسط سرهنگ نعمتالله نصیری، فرمانده گارد شاهنشاهی، به مصدق ابلاغ شد. اما مصدق که از این نقشه مطلع شده بود، فرمان را غیرقانونی اعلام کرد و دستور دستگیری نصیری را صادر کرد.
این اقدام باعث شد تلاش اولیه کودتا شکست بخورد و شاه مجبور به ترک ایران و فرار به عراق و سپس ایتالیا شد. پس از شکست اولیه، نیروهای حامی کودتا با حمایت و هماهنگی بیشتر از سوی سیا و MI6 به بازسازی برنامه پرداختند. از جمله اقدامات آنان میتوان به تشویق اوباش و نیروهای خیابانی به ایجاد ناآرامی در تهران، انتشار شایعات و پروپاگاندا علیه مصدق، و جلب حمایت برخی از رهبران دینی و سران قبایل اشاره کرد.
در روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، این نیروها با استفاده از تانکها و نیروهای نظامی، به خیابانهای تهران هجوم بردند. نیروهای کودتا به ساختمانهای دولتی، رادیو تهران، و خانه مصدق حمله کردند. پس از درگیریهای خونین، دفتر مصدق به تصرف نیروهای کودتا درآمد و او مجبور به تسلیم شد.
پس از تسلیم مصدق، او و بسیاری از همکارانش دستگیر و به محاکمه کشیده شدند. مصدق به سه سال زندان و سپس به حصر خانگی در روستای احمدآباد محکوم شد. محمدرضا پهلوی به ایران بازگشت و حکومت جابرانه ای را در پیش گرفت، و به مرور زمان پایههای حکومت استبدادی خود را با تکیه بر حمایت ایالات متحده و تشکیل و تقویت نیروهای امنیتی مانند ساواک مستحکم کرد.
کودتای ۲۸ مرداد در حافظه تاریخی مردم ایران بهعنوان نمادی از دخالت خارجی و سرکوب دموکراسی ثبت شد و تأثیرات عمیقی بر روابط ایران و غرب و همچنین تحولات سیاسی بعدی ایران داشت.[1] همچنین بیل کلینتون رئیس جمهور اسبق آمریکا و مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه سابق آمریکا به نقش داشتن آمریکا در این کودتا اعتراف کرده اند.
بیگمان اشاره به 28 مرداد، اذهان عمومی را به سوی اقدامات جنونآمیز اراذل و اوباش وقت تهران در سرکوب مردم و دولت وقت سوق خواهد داد، اراذلی که سرکردگی آنها بر عهده شخصی به نام شعبان جعفری موسوم به شعبان بیمخ بود. جعفری از سال 1326ش با بر هم زدن نمایش مردم در تئاتر فردوسی، برای حاکمیت محبوب شد و به جای آن که به جرم ایجاد آشوب و اخلال در نظم عمومی محبوس گردد با دریافت وجه دستی بنابه دستور اداره آگاهی مدتی از تهران به لاهیجان رفت. در لاهیجان زورخانهای را اداره میکرد و پس از یک سال به تهران بازگشت.
روز 28 مرداد اوباش وفادار به محمدرضا شاه پهلوی به سرکردگی شعبان جعفری به خیابانها آمده و با ضرب و شتم مردم و هواداران دولت مصدق زمینه ورود محمدرضا شاه پهلوی را به تهران فراهم میآورند. کار به جایی کشید که شعبان بیمخ و دارو دستهاش را در جلوی منزل مصدق جمع میکند، شماری از آگاهان به کودتا با ارائه اسناد و شواهدی اثبات کردند که جعفری در روز پیش از کودتا پول هنگفتی را از دولتهای بریتانیا و ایالات متحده دریافت نموده است.
یک دهه بعد از کودتای 28 مرداد، در سال 1344 سازمانی به نام مجاهدین خلق با هدف مبارزه با امپریالیسم امریکا و رژیم شاه به عنوان دست نشانده یک قدرت استعماری پایه گذاری گردید، به مرور زمان این سازمان دچار تحولاتی شد و از راه و اهداف ابتدائی خود فاصله گرفت، پس از پیروزی انقلاب اسلامی رهبریت این سازمان به فردی به نام مسعود رجوی رسید. وی که شیفته قدرت و رهبری بود، با لو دادن اعضای ارشد سازمان مجاهدین به ساواک جهت رسیدن به رهبری سازمان موجب اعدام آنها شد. پس از پپروزی انقلاب اسلامی سعی کرد جایگاه مهم و کلیدی جهت رسیدن به رویای قدرت وتغییر جریان اصیل انقلاب اسلامی با اهداف پلید خود کسب کند، اما در این مسیر ناکام ماند.
از جمله اقدامات او شرکت در انتخابات ریاست جمهوری و رد صلاحیت شدن به دلیل عدم شرکت در همه پرسی قانون اساسی، و نیز شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی بود، که باز هم موفق به کسب رای نشد. پس از این اقدامات به دوستی و همکاری با ابوالحسن بنی صدر و دخالت در امور کشور پرداخت و بنی صدر نیز با او به همکاری پرداخت اما پس از آنکه بنی صدر به واسطه عدم کفایت سیاسی در خرداد 1360 توسط مجلس شورای اسلامی از ریاست جمهوری خلع گردید، رجوی که از برهم خوردن اعمال نفوذش به شدت بهم ریخته بود، خیابان های تهران را به آشوب کشانده و با اعلام جنگ مسلحانه علیه جمهوری اسلامی در 30 خرداد 1360، جنایتی عظیم را رقم زد.
پس از آن، رجوی، در تلاشی دوباره برای به دست گرفتن قدرت، به اقداماتی نظیر کشتن مردم بی گناه، ترور سران و عوامل نظام مانند انفجار حادثه هفت تیر دفتر حزب جمهوری اسلامی که منجر به شهادت شهید بهشتی و 72 تن از یاران ایشان و همچنین انفجار دفتر نخست وزیری در 8 شهریور مبادرت نمود. نکته جالب اینجاست که وی به همراه ابوالحسن بنی صدر در تاریخ 7 مرداد 1360 از کشور گریخت و به فرانسه پناه برد. کشوری که به مسعود رجوی در رقم زدن انفجار دفتر حزب جمهوری کمک نموده بود. رجوی در آنجا با مقامات کشور عراق نیز گفتگوهایی صورت داد و امتیازاتی نظیر اسلحه و پول از آنان در ازای جاسوسی برای عراق که با جمهوری اسلامی ایران در جنگ بود گرفت.
در ادامه راه مزدوری، وی و گروهک تروریستی اش به عراق نقل مکان نمودند و خیانت ها و جنایت های بسیاری در حق مردم ایران رقم زدند. بعد از مدتی، و با برچیده شدن رژیم بعث عراق، با فشار افکار عمومی مردم عراق، از این کشور اخراج شدند. این در حالی بود که اقداماتی برای بازداشت و محاکمه سران مجاهدین در عراق در جریان بود. منافقین با تغییر صاحبخانه خود، به زعم مسعود رجوی، از صدام به دولت آمریکا، از لیست گروه های تروریستی آمریکا خارج شدند و با مساعدت آمریکا به کشور آلبانی نقل مکان نمودند و شروع به فعالیت تازه ای با محوریت اهداف آمریکا از جمله ایجاد ناامیدی در داخل کشور، جوسازی به عدم آزادی و استقلال در داخل ایران و …. نمودند. پس از ناپدید شدن مسعود رجوی در زمان سقوط رژیم بعث عراق، مریم رجوی به عنوان سرکرده این گروهک تروریستی در جدیدترین گفته های خود به دنبال تجزیه بخش های مختلف ایران، و سوءاستفاده از جریان های تجزیه طلب برای رسیدن به اهداف تروریستی خود است.
این اقدامات به محوریت کودتای 28 مرداد بسیار نزدیک است و تایید منافقین بر اقدامات دولت انگلیس و آمریکا در آن زمان میباشد، چرا که این دو دولت نیز از استقلال و یکپارچگی و پیشرفت ایران واهمه داشتند و منافقین هم اکنون نیز با اقدامات خود در جلوگیری از این رخداد نقش شعبان بی مخ را برای آمریکا و هم پیمانهای او بازی میکنند. البته تاریخ نشان داده که همواره ناکام مانده اند.
[1] https://tejaratnews.com/?p=913684