تحریریه انجمن دفاع از قربانیان تروریسم – یکی از موارد مورد اختلاف در خصوص تعریف تروریسم، نبود معیاری مناسب از تروریسم دولتی است. غالبا، تروریسم به گروههایی کوچک نسبت داده میشود که به بهانههای مختلف سیاسی، اقتصادی، عقیدتی و تاریخی، اقدام به قربانی نمودن افرادی بیگناه و از همه جا بیخبر مینماید. بر اساس تعاریف رایج از تروریسم، این گروهها، اقدامات خشن و مخرب را برای رسیدن به اهداف خود انجام میدهند و با برعهده گرفتن اقداماتشان، دولتها را برای پذیرفتن خواستههایشان تحت فشار قرار میدهند. به این ترتیب، حداقلیترین تعریف از تروریسم به این ترتیب است: استفاده از رعب و وحشت برای رسیدن به خواستهها.
با نگاهی کوتاه به این تعریف از تروریسم، که مورد قبول بسیاری از طرفها در سطح جهان قرار دارد، میتوان از تروریسم دولتی برای تحلیل رفتار دولتهای یاغی همچون رژیم صهیونیستی استفاده کرد. بر این اساس، رژیم صهیونیستی که خود را فراتر از قوانین بینالمللی میبیند، با حمله به غیرنظامیان و کشتار آنها، دولتها و سازمانهای بینالمللی را تحت فشار قرار میدهد تا به اهداف خود برسد.
جنایت حمله به مدرسه تابعین در غزه و به خاک و خون کشاندن دهها انسان بیگناه که غالب آنها را زنان، سالخوردگان و کودکان تشکیل میدادند، نمونهای بارز از این تروریسم دولتی رژیم صهیونیستی است. این رژیم که در باتلاق اقدامات خود گیر افتاده است؛ با وجود فشارهای جهانی برای توقف جنگ در غزه همچنان به غیرنظامیان حمله میکند.
شکایت افریقای جنوبی از رژیم صهیونیستی در دیوان بینالمللی دادگستری، بیانیههای متعدد سازمانهای بینالمللی در محکومیت اقدامات جنایتکارانه رژیم صهیونیستی، تحریم کالاهای تولید شده در مناطق فلسطین اشغالی و تظاهراتهای پی در پی و با حجم انبوه مردم جهان، تاکنون نتوانسته این رژیم جنایتکار را از اقدامات خود باز دارد.
جنایت جنگی، آوارهسازی اجباری، تخریب اماکن غیرنظامی مانند مسجد و بیمارستان و مدرسه، تغییر در بافت جمعیتی سرزمینهای تحت اشغال، شهرکسازیهای غیرقانونی و رفتارهای خلاف عرف بینالمللی با اسیران فلسطینی، تنها بخشی از عناوین مجرمانه برای تعریف و تحلیل رفتار رژیم صهیونیستی در ماههای اخیر در غزه بوده است.
این جنایتها همچنان ادامه دارد. حمله به مدرسه تابعین در غزه با سه بمب یک تنی انجام شد. در این حمله بیش از صد و بیست و پنج غیرنظامی به شهادت رسیدند. این حمله در زمان اذان صبح به وقت محلی در غزه رخ داده و نشان از اوج قساوت و بیرحمی رژیم صهیونیستی دارد. در ماههای گذشته، حمله به بیمارستان الشفا نیز با بهانه یافتن نیروهای حماس صورت گرفت. در جریان حمله به بیمارستان الشفا و مناطق مجاور آن، که با دو هفته محاصره کامل همراه بود، بیش از هزار و پانصد نفر کشته، زخمی و یا مفقود شدند که نیمی از آنها زن و کودک بودند. کشف گورهای دسته جمعی در محوطه این بیمارستان نشانه دیگری از عمق جنایت پیشگی رژیم صهیونیستی است. در حمله دیگری که به بهانه ترور محمد الضیف صورت گرفت، رژیم صهیونیستی با استفاده از چند بمب یک تنی، با حمله به منطقه المواصی، بیش از 70 نفر را به شهادت رساند. از سوی دیگر، بتسالل اسموتریچ، وزیر دارای رژیم صهیونیستی، اعلام کرد که تا زمان آزادی اسرای این رژیم در نزد حماس، کشتار دو میلیون اهالی غزه امری اخلاقی و توجیه پذیر است. چنین اظهاراتی آنچنان بازتابی در جهان داشت که این وزیر رژیم صهیونیستی از مواضع خود عقب نشست.
پر واضح است که این حملات به مناطق غیرنظامی و تلاش برای کشتار غیرنظامیان را نمیتوان به مثابه تلفات جانبی اقدامات نظامی و امری استثنایی تلقی نمود. تلفات جانبی در یک اقدام نظامی، زمانی رخ میدهد که هدفی نظامی در نظر گرفته شده باشد. بیمارستان، مدرسه و یا اماکن مذهبی هیچگاه اهداف مشروع نظامی نبودهاند.
رژیم صهیونیستی با بهانههای واهی اقدام به حمله به اماکن غیرنظامی میکند و در تمامی موارد نیز از اثبات ادعاهای خود عاجز مانده است. هنوز هم مشاهده تصاویر منتشر شده از بیمارستان الشفا از سوی صهیونیستها به خوبی نشان میدهد که ادعاهای این رژیم مبنی از استفاده نظامی از محوطه این بیمارستان از سوی نیروهای مقاومت فلسطینی، دروغی بیمبنا است.
عجز اصلی رژیم صهیونیستی در ناکامی در رسیدن به اهداف غیرانسانی خود از آغاز جنگ تاکنون است. از آغاز دور جدید جنایتها، این رژیم اعلام کرد که به دنبال از بین بردن حماس و یا نیروهای مقاومت فلسطینی در غزه است. این رژیم تاکنون به هدف خود نرسیده است. همچنین، رژیم صهیونیستی اعلام کرد که به دنبال ایجاد فضای امن برای خود است. این رژیم، به این هدف هم دست نیافته است. و در نهایت خواسته دیگر این رژیم، کوچاندن مردم غزه از این باریکه پرجمعیت بوده که تاکنون نیز در رسیدن به این هدف ناکام مانده است.
حال، رژیم صهیونیستی مانده و هزاران تلفات غیرنظامی و آبروی رفته در سطح بینالمللی و اهدافی که بیش از پیش دور از دسترس هستند. اکنون رژیم صهیونیستی چارهای جز برداشتن نقاب از چهره خود و نشان دادن ذات واقعی خود به جهانیان ندارد. این رژیم، یک رژیم تروریستی و اقداماتش به اصطلاح حقوق بین المللی، تروریسم دولتی است.
در نتیجه، فارغ از رویکرد حقوقی، میتوان با رویکرد سیاسی، این رفتارهای رژیم صهیونیستی را به عنوان تروریسم دولتی تحلیل نمود. با این رویکرد جدید می توان بیان کرد، این رژیم که بر پایه جنگ و کشتار بنا شده، با قتل عام فلسطینیان، به دنبال تحمیل اراده خود به دولتها و بازیگران منطقهای است. این رژیم میکوشد که با ایراد حداکثر خسارت به غیرنظامیان، رهبران تصمیمگیر و مخالف موجودیت این رژیم در منطقه را وادار به اتخاذ تصمیمهایی خلاف منافع خود نماید.
رژیم صهیونیستی به همین دلیل است که با وجود صدور بیانیه سه جانبه امریکا، قطر و مصر مبنی بر در دسترس بودن توافق صلح میان طرفین منازعه، باز هم به مدرسهای در غزه حمله میکند تا به جهانیان بگوید که به دنبال صلح نیست.
اساسا تروریستها به دنبال صلح نیستند. آنها با ایجاد رعب و وحشت به دنبال رسیدن به اهداف خود هستند. آنها به خوبی میدانند که در اقلیت هستند و توان پیشبرد اهداف خود از روشهای معمول را ندارند. به همین دلیل به وحشتافکنی روی میآورند. تروریستها با کشتار مردم بیگناه، تصمیمسازان را در مضیقه فکری و محاسباتی قرار میدهند، تا تصمیماتی بر خلاف منافع خود بگیرند. اکنون نیز رژیم صهیونیستی در این وضعیت قرار دارد. رژیم صهیونیستی به رویکرد تروریستی و ماهیت اصلی خود بازگشته است. یک رژیم تروریست. رژیمی که بواسطه قتل غیرنظامیان به دنبال تحمیل اراده نامشروع خود بر دیگر بازیگران است.
اما این شیوه یک نقص غیرقابل ترمیم دارد. همانطور که اقدامات تروریستی در بلندمدت پایایی نداشته و به تدریج و با آگاهی افکار عمومی از دستهای پشت پرده، گروههای تروریستی اعتبار خود را در میان عامه از دست میدهند، رژیم صهیونیستی نیز توان ادامه دادن این مسیر را ندارد. این رژیم به زودی با انبوهی از انتقادات بینالمللی روبرو خواهد شد. انتقادات از جنایتها علیه بشریت در غزه. در نتیجه، این رژیم جنگطلب مجبور خواهد شد که به صلح تن بدهد. صلحی که خواهان نیست. و در آن زمان، تروریسم دولتی صهیونیستی در منطقه به پایان خود نزدیک خواهد شد.