انجمن دفاع از قربانیان تروریسم – رام پونیانی، رئیس مرکز تحقیقات جامعه و سکولاریسم در بمبئی هند، در مقاله ای به بررسی ریشه های سیاسی تروریسم پرداخت.
رام پونیانی، رئیس مرکز تحقیقات جامعه و سکولاریسم در بمبئی هند در مقاله ای که در سایت نیوزکلیک منتشر نموده، با بررسی ریشه های سیاسی تروریسم نوشت، تروریسم دارای ریشه های سیاسی است که غالبا توسط رسانه ها مورد توجه قرار نمی گیرد.
البته با وجود آنکه وی درک نادرستی از برخی از اقدامات ضداستکباری و ضداشغالگری مانند جنبش حماس دارد، اما تحلیل وی از ریشه های سیاسی تروریسم در گروه هایی که در راستای منافع غرب در منطقه اقدام میکنند، جالب توجه است.
وی در این مقاله نوشت، در سالهای گذشته، بسیاری از بخش های غرب آسیا شاهد اقدامات تروریستی مانند اقدامات طالبان و داعش بوده است. در کشمیر نیز اقدامات تروریستی صورت گرفته که ریشه های آن در سناریوهای سیاسی پیچیده هستند.
رسانه های جریان اصلی و بسیاری از مفسران سیاسی تمامی این اقدامات را ناشی از افراط گرایی دینی مرتبط با اسلام دانسته اند.
البته، این موضع، جریانات عمیق این اقدامات را نادیده می گیرد. البته نمی توان واقعیت را انکار نمود. با وجود آنکه که بسیاری از اقدامات و گروه های تروریستی هویتی اسلامی دارند، دلایل مخفی این اقدامات تروریستی با یکدیگر تفاوت بسیاری دارد.
تولد حماس در ناعدالتی های انباشته بر گرده فلسطینیان و نقض کامل و تمام مدت قطعنامه های سازمان ملل از سوی اسرائیل نهفته است.
موضوع کشمیر، دینامیک سیاسی دیگری دارد. القاعده و داعش محصول کمپ های آموزشی تحت حمایت ایالات متحده در پاکستان هستند. بنابراین، ریشه های اقدامات تروریستی در موضوعات عمیق سیاسی است.
یکی از علت های اصلی اقدامات تروریستی، سیاست های ابرقدرتهای جهانی برای کنترل بر نفت است. امپریالیست ها و متحدانشان بر روی تامین منابع مناسب و جهانی نفت متمرکز شده اند. در سالهای اخیر، پدیده مرکزی که منجر به ظهور گروه های تروریستی شده است، ایجاد گروه های بنیادگرای اسلامی از سوی ایالات متحده و بواسطه سازمان جاسوسی سیا در دولت های پیرو مانند پاکستان است.
هدف ایالات متحده در تسلط بر غرب آسیا بر اساس عطشش برای نفت، از سوی بسیاری از مفسران سیاسی افشا شده است. تحقیقات آنها بر اساس اسناد سازمان سیا بوده و نشان داده که سازمان سیا آموزش “مجاهدین” در افغانستان را تامین مالی نموده اند که در نهایت این مجاهدین به تاسیس القاعده و بعد از آن داعش منجر شده اند.
محمود ممدانی در کتابش، “مسلمانان خوب، مسلمانان بد: امریکا، جنگ سرد و ریشه های ترور (2003)” مینویسد که تامین مالی این گروه ها سالیانه مبلغی در حدود 8 میلیارد دلار و 7هزار تن از تسلیحات بوده است. در سال 2009، وزیر امور خارجه وقت امریکا، هیلاری کلینتون پذیرفت که کشورش ” در دهه 80 میلادی آمد و به تاسیس مجاهدین یاری رساند تا شوروی را در افغانستان شکست دهند … اتحاد جماهیر شوروی در سال 1989 سقوط کرد و ما به آنها گفتیم، بسیار ممنون و متشکر …”
بسیاری از مفسران سیاسی و رسانه های جریان اصلی، از روی عمد، تامین مالی ایالات متحده برای مدارس مذهبی در پاکستان برای تربیت القاعده و شاخه هایش را نادیده گرفته و یا دست کم می گیرند. علاوه بر آن، آسیب وارده از این گروه های تروریستی بر مسلمانان در سرتاسر جهان نیز نادیده گرفته می شود.
درگیری در کشمیر نیز دینامیک های متفاوتی دارد. زمانی که در دهه 50 و 60 میلادی وعده خودمختاری به کشمیر داده شد، جوانانی که از سوی سرویس جاسوسی پاکستان، تحت حمایت ایالات متحده، تحریک شده بودند شروع به اقدامات خشونت آمیز کردند. این وضعیت با ورود شاخه های القاعده در دهه 90 میلادی و دیگر گروه های مذهبی به ماجرا، وخیم تر شد. به طور خلاصه، تروریسم دارای ریشه های سیاسی محلی و منطقه ای بوده و خود را با زبان دین نشان می دهد.
حماس نیز، اگر بخواهیم به ریشه ها و آبشخورهایش نگاهی بیندازیم، دارای مکانیزمی متفاوت است. صهیونیستها ابتدا اعلام کردند که به دنبال سکونت در فلسطین هستند اما به تدریج به سمت اشغال سرزمینی رفتند. آنها هر نوعی از مقاومت دموکراتیک از سوی فلسطینیان را محدود ساختند و بر سرزمین های خود افزودند تا جایی که اکنون نزدیک به 90 درصد سرزمین های فلسطین را در اختیار دارند.
صهیونیست ها اشغالگرانی هستند که تلاش می کنند تا سیطره خود بر سرزمین های فلسطین را افزایش دهند. آن ها به کتابهای مقدس باستانی متوسل می شوند و مدعی هستند که فلسطین سرزمین آنها بوده و آن ها ملت برگزیده هستند. توسعه طلبی آنها منجر به آن شده که نوار غزه به یک “زندان روباز” تبدیل شود و عرب های کرانه باختری را به زندگی در سختی بسیاری مجبور ساخته اند.
هیچ چیزی مانند پروپاگاندای ایالات متحده در مورد تروریسم اسلامی پس از واقعه یازده سپتامبر، کوته بینانه نیست. این پروپاگانادا به ایالات متحده اجازه داد تا به افغانستان یعنی جایی که 60 هزار نفر کشته شدند، حمله کند. عطش این کشور به نفت منجر به حمله به عراق و با پوشش وجود تسلیحات کشتار جمعی شد که در این کشور وجود نداشت. امریکایی ها به کرات ادعا دارند که عراقی ها از این حمله استقبال کرده اند اما عراقی ها در برابر این اقدام مقاومت کردند و داعش بوجود آمد.
با گرامیداشت قربانیان حمله تروریستی به بمبئی در سال 2008، باید بدانیم که این اقدامات دینی نبوده اند. اسلامی نامیدن این گونه اقدامات تنها به اهداف امپریالیست ها و متحدانش خدمت می کند که با اقداماتی مانند آموزش دادن عناصر القاعده، بدبختی را به منطقه غرب آسیا آورده اند.
رسانه ها به جای انتشار پروپاگاندا و یا پاسخهای آسان و اتهام زنی به مسلمانان و اسلام، باید به ریشه های این اتفاقات بپردازند. تروریسم یک پدیده دینی نیست بلکه پدیدهای سیاسی است که گروه های مختلفی را در بر میگیرد.