انجمن دفاع از قربانیان تروریسم – موسسه تحقیقاتی رند در تحقیقی به بررسی چگونگی و عامل های تبدیل افراد به افراط گرایی با گرایش های خشن پرداخته است.
خلاصه ای از این گزارش به قرار زیر است:
افراطگرایان سابق و خانواده هایشان در مورد افراطگرایی و فرآیند افراطی شدن در امریکا چه میگویند؟
نویسندگان:
Ryan Andrew Brown, Todd C. Helmus, Rajeev Ramchand, Alina I. Palimaru, Sarah Weilant, Ashley L. Rhoades, Liisa Hiatt
یافته های اصلی
حوادث تلخ در زندگی تنها علت افراطی شدن نیست، بلکه بخشی از آن است.
دلیل بقای گروه های افراطی در تمسک آنها به نیازهای اساسی انسان است.
سربازگیری در گروه های افراطی به صورتی آگاهانه بر ضعف های فردی استوار است
هر دو فرآیند افراطی شدن و رهایی از عقاید افراطی فرآیندهایی تحریک پذیر هستند
اقدامات سختگیرانه از سوی نهادهای رسمی برای رهاسازی افراد از تفکرات افراطی غالبا منجر به شکست می شود.
برچسب زنی به گروه ها منجر به تسهیل سقوط افرادِ در معرض خطر، به مسیر افراطگرایی می شود
سواد رسانه و دسترسی آزاد به منابع متنوع از اطلاعات برای رهایی از عقاید افراطی امری حیاتی است.
————————————————–
اقدامات اخیر به ما یادآور می شود که افراطگرایی تهدیدی جدی و پیچیده برای ایالات متحده امریکا است. در پاسخ ، دولت ایالات متحده و سازمانهای دولتی و مدنی، سرمایه گذاری های هنگفتی برای فهم این پدیده و جلوگیری از آن نموده اند. چه کسی در خطر پیوستن به سازمانهای افرطگرای خشن قرار دارد؟ آن ها چگونه همفکران خود را پیدا می کنند؟ آیا خانواده ها و دوستان متوجه افراطی شدن فرد می شوند؟ افراد چگونه افکار خود را تغییر می دهند و تفکرات افراطی را رها می کنند؟ جوامع برای متوقف ساختن رشد افراطگرایی در مناطق خودشان چه می توانند انجام دهند؟
برای یاری رساندن به یافتن پاسخ ها، محققین موسسه رند با برخی از افراط گرایان سابق، خانواده و دوستانشان، مصاحبه نموده تا روایتهایی دست اول از فرآیند افراطی شدن و رهایی از افراطگرایی را جمع آوری و تحلیل نماید. تیم تحقیقاتی رویکرد سلامت عمومی، روانشناختی و سیر زندگی را برای انجام این مطالعه انتخاب نموده است.
تیم تحقیقاتی با 36 نفر مصاحبه نمودند: 24 نفر از افراطگرایان سابق، ده نفر از اعضای خانواده و دو نفر از دوستان. در مجموع، این مصاحبهها، 32 مورد مجزا از موارد افراطگرایی و رهایی از افراطگرایی را شامل شدند. از این موارد، 24 نفر معتقد به برتری سفیدپوستان ( 8 زن و 16 مرد) و هشت مورد نیز افراطگرای اسلامی بودند (یک زن و هفت مرد). هفده مورد نیز در دهه اول قرن بیست و یکم با سازمانهای افراطگرا در ارتباط بودند. شانزده فرد هم دارای تمایل به انجام اقدام خشن بودند.
تمامی این مصاحبهها به جز پنج مورد توسط تلفن صورت گرفت.
- چه کسی در خطر پیوستن به سازمان های افراطی خشن قرار دارد؟
مصاحبهها نشان داد که عوامل متنوعی مانند عوامل خانوادگی و گذشته اجتماعی افراد را در خطر افراطی شدن قرار داده است.
سه عامل بیش از همه تکرار شد.
- 1. بی ثباتی اقتصادی (در 22 مورد از 32 )
هفت قرد اشاره داشتند، چالش های مالی آنها را به عقاید افراطی سوق داده است. مصاحبه شوندگان همچنین اشاره داشتند که با مشارکت در سازمان های افراطی با چالشهای مالی روبرو شدند و در نتیجه آن به انجام مشاغل مرتبط با آن سازمان ها روی آوردند. این مشارکت منجر به تاخیر در ترک سازمان نیز شد.
- 2. سلامت روانی (در 17 مورد از 32)
چالش های سلامت روانی به عنوان موانعی که افراد در تمام عمر خود با آن روبرو بوده اند، بیان شدند. برخی مصاحبه شوندگان نیز خشم بیش از حد و دیگر علائم را به عنوان محرکهای اصلی پیوستن به سازمان های افراطی دانسته اند. تروما و یا اختلال استرس پس از حادثه، استفاده از مخدر و مشکلات جسمی را نیز به عنوان عامل بیان کرده اند، اما این عوامل در تمامی موارد یکسان اشاره نشده اند.
- 3. قربانی شدن، برچسب زنی، به حاشیه رانده شدن (در 16 مورد از 32)
بسیاری از مصاحبه شوندگان موارد زیر را به عنوان عوامل موثر در افراطی شدن بیان نموده اند. در اغلب موارد، افراد احساس عزلت و تنهایی در نهادهایی مانند مدرسه داشته اند. افراطگرایان معتقد به برتری سفیدپوستان و نیز افراطگرایان اسلام گرا به این عامل اشاره کرده اند.تنها عده اندکی از مصاحبه شوندگان گفتهاند که خانوادهشان دارای عقاید افراطی بوده است.
- افراد به چه شیوه ای به گروه های افراطی جذب می شوند؟
تحقیقات نشان می دهند که تبلیغات و جذب نیروی برخط راه های اصلی برای عضویت در گروه های افراطی است. مصاحبهشوندگان مشارکتکننده در این تحقیق به این شیوه و دیگر شیوههای عضویت آنها در گروههای افراطی اشاره داشتهاند.
- 1. حادثه منجر به تجدیدنظر در جهتگیری (17 مورد از 32)
بسیاری از مصاحبه شوندگان به حادثه ای تکاندهنده اشاره داشتند که منجر به بازنگری آنها در عقاید قبلیشان و در نظر گرفتن عقاید جایگزین شده است. این حوادث شامل محکومیت به مالکیت اسلحه، طرد شدن از ارتش، خودکشی دوستان، و یک دوره بیکاری بلندمدت می شود. برخی از معتقدان به برتری سفیدپوستان به حوادثی اشاره داشتهاند که افراد سیاهپوست در آنها حضور داشتهاند.
- 2. جذب مستقیم و غیرمستقیم (در 25 مورد از 32)
چهار معتقد به برتری سفیدپوستان و سه افراطگرای اسلامی مبتنی بر جذب نیروی از بالا به پایین بوده است. یعنی جذب کنندگان به صورت رسمی و فعال آنها را جذب نموده اند. در 15 مورد از معتقدان به برتری سفیدپوستان و سه مورد از افراطگرایان اسلامگرا جذب از پایین به بالا بوده است، یعنی افراد به خودی خود افراطی شدهاند و سپس به دنبال عضویت در گروه افراطگرا رفته اند.
- 3. تبلیغات رسانهای وسیع (پروپاگاندا) (در 22 مورد از 32)
مصاحبهشوندگان به استفاده از مطالب برخط و نیز موسیقی و کتاب مرتبط با گروههای افراطی در زمان افراطی شدن اشاره داشته اند.
- 4. تعلقات اجتماعی (14 مورد از 32)
مصاحبهشوندگان به چگونگی یافتن انگیزه برای الحاق به یک گروه افراطی از طریق ایجاد تعلقات اجتماعی در همراهی با آن گروه اشاره داشته اند. بسیاری از آنها به حسی از تعلق به خانواده و دوستی در میان اعضای گروه اشاره کرده و برخی نیز به حسی از قدرت به عنوان عضوی از یک گروه اشاره داشتهاند. برخی نیز گفتهاند نسبت به اقداماتی که برای گروه انجام دادهاند، احساس رضایت داشتند. در چندین مورد نیز یک فرد از یک سازمان “فارغ التحصیل” و به سازمانی خشنتر ملحق شده است.
- علائم افراطی شدن چیست؟
بسیاری از مصاحبهشوندگان به تغییرات ملموس در رفتار افراد در اوایل مراحل افراطی شدن اشاره نموده اند. دو نفر از افراطگرایان اسلامی تغییر عقاید خود را علنی نمودند، دو نفر از آنها تغییری نداشتند، اما یکی از آن ها به شدت ساکت شده و دیگری نیز شروع به صحبت با خانوادهاش در مورد عقاید افراطیتر نمود. در میان معتقدین به برتری سفیدپوستان، مصاحبه شوندگان به ایجاد ویدئوهای نژادرستانه، استفاده از الفاظ رکیک نژادپرستانه و نشان دادن نمادها و نشانههای مرتبط با برتری نژاد سفید در دیوار اتاق خواب، لباس و جواهرات اشاره نمودند.
- افراد چرا و چگونه از تفکرات افراطی رها میشوند و سازمانهای افراطگرا را ترک میکنند؟
تا به امروز، هیچ مدل معیاری برای توضیح چگونگی خلاصی افراد از عقاید افراطیشان و یا چرایی ترک گروههای افراطی وجود ندارد. مصاحبهشوندگان دلایل و راههای متعددی از چگونگی تغییرشان را بیان نمودهاند، اما دو مورد از آن ها از مابقی برجسته تر بود.
- 1. رهایی از توهم و فرسودگی روانی (14 مورد از 32 )
این احساسات در مورد 13 نفر از معتقدان به برتری سفیدپوستان و یک اسلام گرا وجود داشت. تمامی مصاحبه شوندگان اشاره داشتند که اعضای سابق سازمان متبوعشان احساس نارضایتی داشته اند. دورویی و یا دیگر رفتارهای منفی به عنوان دلایل این احساسات و در نهایت ترک سازمان بیان شدند.
- 2. دخالت فردی یا گروهی ( در 22 مورد از 32)
در این تحقیق، دخالتها معمولا به صورت برنامهریزی شده صورت گرفت. کسانی که به خروج افراد از گروه های افراطی کمک نمودند از آشنایان، شرکای زندگی، اعضای سابق گروه افراطگرا، دوستان، روزنامهنگاران، کودکان، دیگر اعضای خانواده، شخصیتهای مذهبی، افراطگرایان عضو گروه، درمانگران و مدیران مدرسه بودهاند. دخالتها شامل مواردی مانند روبرو شدن با تنوعهای فرهنگی و قومیتی، حمایت عاطفی و ثبات مالی می شدند. در برخی موارد نتیجه مناسبی از دخالت دریافت نمی شد. در یازده مورد، دخالت از سوی یک نهاد، مثلا یک گروه مذهبی، ماموران انتظامی و یا سازمانهای سکولار، انجام و یا هدایت شده بودند. 22 مورد از 32 مورد نیز به فرآیند خودخواسته خروج از افراطگرایی اشاره داشتند.
- 3. فرآیندهای رهایی از افراطگرایی (در 20 مورد از 32)
مصاحبهشوندگان به فرآیندهای روانشناختی و یا اجتماعی رهایی از افراطگری از سوی اعضای خانواده و یا دوستانشان اشاره داشتند. دوازه نفر از بیست نفری که این اقدامات را انجام دادهاند فعالان این حوزه بوده و اکنون نیز مشغول یاری رساندن به دیگران برای رهایی از افراطگرایی هستند.
- 4. دخالت های شکست خورده (19 مرد از 32)
برخی دخالت های شکست خورده که مصاحبه کنندگان به آن اشاره کردند، غالبا مرتبط با اعضای خانوادهای بودند که دخالت کرده اند. دخالتهای تنبیهی از سوی نهادهای قانونی نیز غالبا منجر به افزایش افراطگرایی می شود.
- دیدگاههای شرکتکنندگان از راهبردهای اصلاحی
بر اساس تجاربشان، از مصاحبه شوندگان در مورد ایده هایشان برای جلوگیری از افراطی شدن و یا ارتقا فرایندهای رهایی از افراطگرایی پرسش شد. آنها چند پیشنهاد در هر مورد داشتند.
- 1. کودکی کلید است
بسیاری از مصاحبهشوندگان به اهمیت کودکی به عنوان زمانی حیاتی برای در معرض عقاید مختلف قرار گرفتن، بهبود مهارت های تفکر نقاد، مشارکت در فعالیت های اجتماعی با هدف ارتقا رفتارهای مثبت و همکاری با دیگران و نیز رودررو شدن با دیگر اعضای گروههای فرهنگی و نژادی مختلف اشاره داشتند.
- 2. اقدام و درمان اجتماعی وسیعتر
مصاحبهشوندگان همچنین به نیاز برای توجه به احساساتگرایی و قطب بندی های رسانه ای و نیز نیاز به دسترسی بهتر به درمان سلامت روانی و حمایت از کهنه سربازان ارتشی اشاره کردند.
- 3. پیامی صحبح در زمانی صحیح
زمانی که از مصاحبه شوندگان در مورد چگونگی ارتقا و بهبود فرایند رهایی از افراطگرایی پرسش شد، به دسترسی به افراطگرایان در زمان و مکان مناسب اشاره کردند. همچنین مصاحبهشوندگان در خصوص نحوه ارسال پیام و چگونگی حمایت اجتماعی مناسب توصیههایی نمودند. همچنین برخی از پاسخدهندگان به روبرو شدن برنامهریزی نشده با تنوع، مهربانی، آموزش دینی و دخالتها در حوزه سلامت روانی اشاره نمودند.
- توصیهها
این توصیهها برای سیاستگذاران دولتی و غیردولتی در حوزه افراطگرایان میباشد. درگزارش کامل توصیههای بیشتری در خصوص نحوه انجام تحقیق در این زمینه وجود دارد.
- 1. فرصتها برای مراقبت از سلامت روانی را افزایش دهید
یافتههای این پژوهش و مطالعات قبلی هیچ رابطه علی معلولی میان بیماری روانی و افراطگرایی را نشان نمی دهد .
- 2. فرصت های روبرو شدن با تنوع را فراهم نمائید
روبرو شدن با افراد مختلف نقشی اساسی در کمک به افراد برای رهایی از افراطگرایی نموده است. این نشان میدهد که تلاشها برای روبرو شدن با تنوع میتواند میزان خطر افراطی شدن را کاهش داده و یا تسهیلگر فرآیند رهایی از افراطگرایی در افراطگرایان فعلی باشد.
- 3. به والدین و خانواده های در معرض خطر کمک کنید تا علائم افراطی شدن و یا ارتباط با گروه های افراطی را شناسایی و به آن واکنش نشان دهند
برخی علائم، مانند استفاده جوان از تبلیغات گروه افراطگرا و یا به کاربردن نمادهای گروههای افراطگرا، شاهدی غیرقابل انکار از وجود تمایل به افراطگرایی است.
- 4. پیام هایی برای رهایی از افراطگرایی را در زمان و مکان مناسب ارسال نمائید
فرآیندهای افراطی شدن و رهایی از افراطگرایی تکانهای و وابسته به محرک هستند. تجربه فردی از حادثهای تکاندهنده و چالش برانگیز در زندگی و یا بودن در مکانی خاص و در زمانی خاص می تواند هر دو فرآیند را تشویق نماید. تبلیغات و آگهیهای سازمانهای دولتی در خصوص وجود منابع مختص به افرادی که خواستار رهایی از افراطگرایی هستند میتواند توسط افرادی صحیح و در زمان شروع فرآیند تغییر در آنها ارائه شود.
- 5. تفاوتهای میان دخالتهای قانونی تنبیهی و “نرم” را در نظر بگیرید
این مصاحبه ها و دیگر مطالعات نشان می دهد که اقدامات سختگیرانه از سوی نهادهای رسمی برای رهایی افراد از افراطگرایی غالبا به شکست می انجامد. گرچه جلوگیری از نقشه ها برای اقدامات خشن ضروری است اما توجه به فرآیندهای جاری برای افراطی شدن افراد نیاز به پاسخی متفاوت دارد.
- 6. فرصت های آموزشی متکی بر جمع را فراهم نمائید
سواد رسانهای و دسترسی آزاد به منابع متنوع از اطلاعات می تواند برای رهایی از افراطگرایی حیاتی باشد. اینها می توانند موجب سواد رسانه ای و استفاده مسئولانه از اینترنت شوند. همچنین، مواردی همچون روبرو شدن افراطی ها با افرادی خارج از گروه خود، در حالی که به آنها محبت می کنند و یا برخورد کریمانه دارند، میتواند اثرات مثبتی داشته باشند.