شهدای محراب، افشاگر ماهیت تروریستی منافقین
تحریریه انجمن دفاع از قربانیان تروریسم - در روز 20 شهریور 1360 در تبریز پس از آنکه خطبه های نماز جمعه توسط امام جمعه شهر تبریز آیت الله مدنی اقامه شد، به هنگام نماز فردی از نمازگزاران به نیت دادن وجوهات شرعیه به ایشان نزدیک و در یک لحظه با وقوع انفجار باعث شهادت ایشان گردید، نام این فرد مجید نیکو بود که عضو سازمان تروریستی منافقین بود.

نحوه ترور آیت الله مدنی به این صورت بوده است که مجید نیکو با منفجر کردن نارنجک باعث شهادت ایشان و هلاکت خود گردید، اما به راستی چرا باید یک امام جمعه که دخالتی در حکومت به صورت واضح ندارد و به وظیفه اخلاقی و عبادی خود مشغول بوده است را ترور کنند؟
البته آیت الله مدنی تنها فردی نبود که در دهه خونین 1360 به علت آن وطیفه اخلاقی و عبادی ترور شد و با خون شریف خود راهنمای نسلهای آینده برای روشنگری علیه ظلم و تاریکی شد، بلکه افراد دیگری مانند آیت الله محمد صدوقی، آیت الله اشرفی اصفهانی به دست منافقین جنایتکار به فیض شهادت در این راه نائل شدند.
علت این ماجراها به یک نفر بازمیگردد: سرکرده منافقین مسعود رجوی. وی که برای رسیدن به قدرت از همان ابتدا انقلاب رو در روی مردم ایستاد و با اهداف خود شروع به جریان سازی کرد اقدامات او به این نحو بود که ابتدا سعی کرد از فضای آشفته و هرج مرج موجود در کشور سواستفاده کند و در ساختمان هایی که تصرف کرده است اسلحه جمع آوری کند، سپس با فرمان جمع آوری سلاح تا جای ممکن مقاومت کرد که در نهایت سلاح ها توسط دولت ضبط و توقیف گردید هرچند مقداری سلاح در جایی مخفی نگه داشت پس از آن برای رسیدن به قدرت و جهت دهی افکار عمومی در راستای افکار پلید خودش ابتدا از شرکت در همه پرسی قانون اساسی خودداری کرد.
سپس برای کسب قدرت به انتخابات ریاست جمهوری روی آورد که با حکم امام که هر کس در همه پرسی قانون اساسی شرکت نکرده در این امر ناکام ماند بعد از این واقعه قصد ورود به مجلس را کرد که در این راه نیز با عدم کسب آرا شکست خورد. وی پس از این با رئیس جمهور انتخاب شده بنی صدر طرح دوستی ریخته و با نفوذ افراد خود در دستگاه های اجرائی مختلف سعی در پیاده سازی افکار خود در روند اجرائی کشور نمود بارزترین این افراد محمدرضا کلاهی صمدی عامل انفجار هفت تیر و مسعود کشمیری عامل انفجار هشت شهریور دفتر نخست وزیری بودند.
پس از اینکه وی بنی صدر را خلع شده دید و رویای خود را برباد رفته خیابان های تهران را به آشوب کشید و با صدور فرمان قیام مسلحانه باعث شهادت مردم بی گناه بسیاری گردید پس از این که باز به هدف خود نرسید استراتژی جدید مبنی حذف افراد مهم نظام را در پیش گرفت و با این فرمان باعث شهادت افراد بسیاری از جمله آیت الله مدنی، شهید بهشتی، رجائی، باهنر و …. گردید.
پس از این امر نیز آتش کینه مسعود رجوی آرام نگرفت و این بار در فرمانی جدید تحت عنوان زدن سرانگشتان نظام، هر کس ظاهر مذهبی ریش یا غیره داشت را هدف خود قرار داد و موجب ریخته شدن خون انسان های بی گناه بسیاری از جمله زنان و کودکان گردید.
خودخواهی و راه و روشی که هم اکنون توسط سرکرده فعلی منافقین مریم رجوی نیز ادامه دارد، دلیل این که او هم اکنون طرز فکر رجوی را ادامه میدهد این است که مسعود رجوی همانگونه که بیان شد خواستار قدرت مطلق بود که افکار خودش را پیاده کند و در این راه به هر وسیله و مسیری توسل میجست، حتی برای این کار به فرانسه رفت و پس از آن به عراق و ضمن جاسوسی برای کشوری که مردمی که ادعای فعالیت برای آنها میکرد در قبال این کار از صدام پول و تسلیحات برای رسیدن به رویای حاکمیت خود میگرفت در نهایت پس از آنکه دید جنگ با قطعنامه رو به پایان است با راضی کردن صدام و حمایت او به ایران حمله کرد که به رویای خود برسد اما با هوشیاری مردم و نیروهای ارتش ناکام ماند و آرزویش بر باد رفت.
مریم رجوی نیز هم اکنون همان راه مزدوری را و انجام خواستههای کشورها و افراد مختلف مانند آلمان، آمریکا، فرانسه و رژیم صهیونیستی ادامه میدهد، نمونه این امر همراهی با رژیم صهیونیستی در تجاوز اخیر وی به ایران و حمایت از این تجاوز و دادن اطلاعات و بهانه از تاسیسات هسته ای علمی و صلح آمیز جمهوری ایران به این رژیم کودک کش برای آغاز این تجاوز بوده است.
مشابه اقدامی که مسعود رجوی در زمان جنگ با صدام انجام داد اما باز در رسیدن به قدرت ناکام ماند، پس بیان این نکته به جا است. راه و فکر مریم رجوی، همان راه و فکر مسعود رجوی است. راهی که به نتیجه ای جز نفرت مردم از گروه تروریستی منافقین و رهبرانش منجر نشد. راهی که جز به مزدوری برای بیگانگان منجر نخواهد شد. و راهی که نتیجه ای برای آمران و عاملان تروریسم در ایران به همراه نخواهد داشت. شهدایی مانند شهید مدنی، و دیگر شهدای محراب نیز جان خود را برای افشای ماهیت تروریستی گروه منافقین به مردم ایران اهدا کردند و اکنون باید این آگاهی، با تمام توان حفظ گردد.
 
 



