فارسی   English   عربي    
اخبارویژه

بررسی ماهیت گروهک تروریستی منافقین/ روایت خانواده‌های شهدای ترور از جنایت‌های فرقه نفاق

 

انجمن دفاع از قربانیان تروریسم – نشست بررسی ماهیت گروهک تروریستی منافقین و روند دادگاه رسیدگی به اتهامات ۱۰۴ نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق موسوم به منافقین با حضور خانواده‌های شهدای ترور در خبرگزاری میزان برگزار شد.

این نشست با حضور فرزند شهید علی صیاد شیرازی، فرزند شهید عشرت اسکندری، فرزند شهید جعفر آقارضی، محمدرضا کرمی، برادر شهید کیومرث کرمی، فرزند شهید محمد شیرین اصفهانی، فرزند شهید عصمت هوشیاری و فرزند شهید عبدالکریم هاشمی‌نژاد برگزار شد.

هرمز کرمی، برادر شهید کیومرث کرمی در ابتدا نشست با اشاره به اینکه شهید کرمی اوایل انقلاب در رشته برق در آمریکا مشغول تحصیل و در آنجا هم فعالیت سیاسی داشت، گفت: برادرم در آمریکا هم در عرصه مخالفت با منافقین اقدام‌هایی انجام داد که پیامدهایی را برای وی به دنبال داشت؛ برادرم پس از آغاز جنگ تحمیلی و نیمه رها کردن تحصیلاتش، برای دفاع از کشور به ایران برگشت و در جبهه مشغول فعالیت شد.

وی با بیان اینکه شهید کرمی به دلیل عجله برای حضور در ایران و جبهه جنگ حتی کارهای شخصی خود را در آمریکا سروسامان نداد، اظهار کرد: حدود یک هفته مانده به ماه مبارک رمضان سال ۱۳۶۰ مراسم عقد وی برگزار و قرار شد در عید فطر ازدواج کنند؛ همزمان انتخابات ریاست‌جمهوری در حال برگزاری بود؛ برادرم روز جمعه توسط منافقین ترور شد و در روز ۲۱ ماه مبارک رمضان به شهادت رسید.

کرمی در بخشی دیگر ضمن تاکید بر ضرورت برگزاری دادگاه رسیدگی به جنایت‌های منافقین، گفت: بعد از شهادت برادرم، پشت پدرم شکست و ما بسیار آسیب دیدیم.

مهدی صیاد شیرازی، فرزند شهید صیاد شیرازی در ادامه این نشست ضمن گرامی‎داشت یاد و خاطره همه شهیدان انقلاب اسلامی و شهدای ترور، درباره خصوصیات و ویژگی‌های شخصیتی شهید صیاد، گفت: شهید صیاد شیرازی شخصیتی با خصوصیت‌های ویژه است؛ جنبه‌های علمی و نظم وی و همچنین اعتقادات و معنویتش محفوظ است؛ وی تلاش‌ها و مجاهدت‌های زیادی در بازه‌های زمانی قبل و بعد از انقلاب به‌ویژه در دوران دفاع مقدس داشت و این مجاهدت‌ها تا زمان شهادت ادامه داشت.

مهدی صیاد شیرازی درباره واقعه ترور شهید صیاد شیرازی، توضیح داد: در سال ۱۳۷۷ زمانی که ۱۷ ساله بودم، پدرم به شهادت رسید؛ خاطرات زیادی از وی دارم، اما آن خاطره‌ای که از همیشه در ذهنم است، مربوط به روز ترور است؛ این واقعه تلخی در زندگی ما است و نمی‌توانیم آن را فراموش کنیم.

صیاد شیرازی، اضافه کرد: ۲۱ فروردین ۱۳۷۷ یعنی روز شهادت پدرم، من به‌عنوان دانش‌آموز سوم دبیرستان امتحان ریاضی داشتم؛ پدرم به‌عنوان جانشین رئیس ستادکل نیرو‌های مسلح و شخصیتی با سوابق خاص در عملیات مرصاد بود؛ پدرم صبح هنگام خروج از منزل به من گفت که در پارکینگ را ببندم؛ زمانی که من برای بستن در پارکینگ رفتم، در این فاصله فردی با لباس رفتگری به پدرم که پشت فرمان نشسته بود، نزدیک شد؛ آن فرد وقتی به پدرم نزدیک شد، نامه‌ای را از جیبش درآورد تا به پدرم بدهد.

فرزند شهید سپهبد صیاد شیرازی، ادامه داد: من اینگونه تصور کردم که این فرد به دلیل کار و گرفتاری که دارد به سراغ پدرم آمده است، زیرا پیشتر بار‌ها رخ داده بود که افراد نامه‌های حاوی مطالبات خود را به پدرم می‌دادند و وی این مسائل را پیگیری می‌کرد؛ پدرم پس از گرفتن نامه مشغول وارسی آن شد، زیرا این نامه در واقع یک کاغذ سفید بود؛ آن فرد هم با سوءاستفاده از این فرصت کلت را از جیبش درآورده و به پدرم شلیک کرد؛ من با فاصله نزدیک شاهد این واقعه تلخ بودم؛ ضارب نیز با موتور فرار کرد؛ اعضای خانواده با شنیدن صدای تیراندازی از خانه خارج شدند و در نهایت با کمک یکی از همسایه‌ها پدرم را به بیمارستان انتقال دادیم.

فرزند شهید صیاد، می‌گوید: بعد از واقعه تلخ ترور پدرم، من از همان لحظه شهادت تاکنون که ۲۵ سال از آن واقعه می‌گذرد، پیگیر پرونده ترور پدرم بودم.

وی با اشاره به اینکه اقدام‌های مهمی برای پیگیری پرونده ترور شهید سپهبد صیاد شیرازی انجام شده است، گفت: پیشتر یک وکیل ایرانی و یک وکیل فرانسوی برای پرونده ترور پدرم تعیین شدند تا موضوع را از دو بعد داخلی و بین‌المللی پیگیری کنند؛ از این رو در سال ۱۳۸۴ پرونده شکایتی را در پاریس، به‌عنوان منطقه حضور منافقین تنظیم کردیم؛ دادگاه این شکایت به‌صورت سیاسی و تشریفاتی برگزار شد و مولفه‌های حقوقی نداشت؛ وکلای ایرانی و فرانسوی ما هم دفاعیات خود را ارائه کردند و قرار شد که خبر نتیجه دادگاه به ما ارائه شود، اما تاکنون خبری از دادگاه مذکور نشده است.

فرزند شهید سپهبد صیاد شیرازی با بیان اینکه طی این زمان هم بار‌ها از ناحیه منافقین و اشخاص و نهاد‌های مرتبط با آن‌ها مورد تهدید‌هایی قرار گرفتم تا از پیگیری پرونده پدرم منصرف شوم، عنوان کرد: عزم و اراده قوه قضاییه برای تشکیل دادگاهی که حقوقی باشد، بسیار خوب است و ما از آن حمایت می‌کنیم؛ ما و خانواده‌های شهدا از این روند هرچند طولانی حمایت می‌کنیم.

وی در بخشی دیگر با اشاره به اینکه رهبر معظم انقلاب در همه این سال‌ها حامی خانواده‌ها و فرزندان شهدا و ایثارگران بوده‌اند و این موضوع قابل تقدیر و قدردانی است، افزود: اراده ما این است که حتما عوامل ترور عزیزان خانواده‌های شهدا به لحاظ حقوقی مجازات شوند و برای خسارات جسمی، روحی، مادی و معنوی وارد شده بر خانواده‌های شهدای ترور پاسخگو باشند؛ ما انتظار داریم تا نقطه‌ای که وسع نظام جمهوری اسلامی ایران می‌رسد، اقدام‌های حقوقی و قانونی انجام شود تا نتیجه مطلوب به دست بیاید.

فرزند شهید سپهبد صیاد شیرازی با بیان اینکه از ریاست قوه قضاییه برای عزم موجود جهت برگزاری دادگاه منافقین تشکر می‌کنم، گفت: ان‌شاءالله حمایت‌ها وجود خواهد داشت و این کار و این حرکت عزیز به نتیجه مطلوب خود برسد.

علی‌اکبر احرامیان، فرزند شهید عصمت هوشیاری از شهدای ترور در بخشی دیگر از نشست با اشاره به اینکه مادر من در سال ۱۳۶۱ در ماه مبارک رمضان روز رحلت حضرت خدیجه (س) در جمع نمازگزاران و در پی عملیات تروریستی منافقین به شهادت رسید، گفت: مادر من در زمان شهادت ۴۲ سال سن داشت؛ در آن زمان من به‌عنوان نیروی فرهنگی در مناطق پشت جبهه کردستان فعالیت می‌کردم؛ خبر شهادت مادرم به من اعلام نشد؛ من وقتی به منزل رسیدم و پارچه‌های مشکی نصب شده را دیدم، از شهادت مادرم مطلع شدم.

احرامیان ضمن شایسته خواندن برگزاری دادگاه منافقین، تاکید کرد: این گروهک تروریستی باید به‎سزای اعمال جنایت‌کارانه خود برسد.

فرزند شهید ترور با بیان اینکه در سال‌های قبل بعد از هر ترور، عامل ترور مجازات می‌شد و منافقین مورد محاکمه قرار نمی‌گرفت، گفت: هر نوع شکایت و صحبت از سوی ما ممکن است به نفع روند پرونده باشد؛ در موضوع جنایت‌های منافقین، شهادت یک یا چند نفر و داغدار شدن یک خانواده مطرح نیست؛ وقتی کسی که جرات می‌کند، خونی را به ناحق بریزد، گویی که خون همه انسان‌ها را ریخته است.

سید محمدجواد هاشمی‌نژاد، فرزند شهید عبدالکریم هاشمی‌نژاد در ادامه این نشست ضمن ارائه توضیحاتی درباره بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور)، گفت: بنیاد هابیلیان از سال ۱۳۸۴ شروع به‎کار کرد تا در انتها به روزی برسیم که شاهد حوادث تروریستی در کشور نباشیم و مهم‌تر از همه اینکه، به جایی برسیم که هیچ قدرت خارجی جرات حمایت از جنایت‌کارانی را که در داخل کشور دست به ترور می‌زنند، نداشته باشد.

مدیرعامل بنیاد هابیلیان با اشاره به اینکه تهیه اسناد و مدارک از همان ابتدای کار برای ما حائز اهمیت بود، اظهار کرد: فهرست شهدای ترور مشخص نبود و اسناد کمی جمع‌آوری شده بود، اما تلاش کردیم آمار شهدا را تا ۱۳۹۰ گردآوری کنیم و بعد از آن نیز در حال بروزرسانی است.

وی در بخشی دیگر درباره برگزاری دادگاه منافقین با بیان اینکه: تاکنون هیچ دادگاهی به جنایت‌های منافقین از جایگاه حقوقی نپرداخته بود، اضافه کرد: این در حالی است که پیگیری حقوقی جنایت‌ها برای ما حائز اهمیت است؛ بسیاری از سران اصلی منافقین با خیالت راحت در سراسر جهان زندگی می‌کنند و هیچ مانع حقوقی برای رفت‌وآمدشان وجود ندارد.

فرزند شهید ترور درباره مستند بودن جنایت‌های منافقین، تصریح کرد: مریم رجوی در کتاب «سازمان منافقین» به صراحت به ترور شخصیت‌های مختلف در ایران طی دهه ۶۰ اعتراف می‌کند و امروز در اروپا دم از حقوق بشر می‌زند.

هاشمی‌نژاد با بیان اینکه کارنامه منافقین دارای مجموعه‌ای از جنایت‌ها، افزود: مسئله اصلی دادخواهی مظلومیت خانواده‌های ۱۷ هزار ترور است؛ ما نباید اجازه دهیم که جنایت‌های این گروهک تروریستی به دست فراموشی سپرده شود؛ این مهم با خانواده‌های شهدای ترور انجام‌پذیر است، چراکه شهدای زنده این جنایت‌ها هستند؛ منافقین تلاش می‌کنند جنایت‌های دهه ۶۰ و خیانت در زمان جنگ تحمیلی را محو کنند.

مدیرعامل بنیاد هابیلیان، تاکید کرد: اقدام ما برای محکومیت منافقین صرفا مطالبه خانواده شهدا نیست، بلکه ۱۲ هزار امضا از شهروندان با کدملی جمع‌آوری شده است که خواستار محاکمه منافقین در دادگاه‌های داخل و بین‌المللی هستند و این یک مطالبه ملی است.

هاشمی نژاد درباره شهید صیاد شیرازی که به دست منافقین ترور شد، گفت: من به دلیل فعالیت‌های پدرم و متعاقب آن تهدید‌های منافقین، در جریان جنایت‌های منافقین بودم؛ یکی از کسانی که در نوک پیکان حملات منافقین قرار داشت، شهید صیاد شیرازی بود؛ شهید صیاد شیرازی شجاعت زیادی داشت؛ وی در برابر تهدید‌ها ایستادگی کرد؛ این شهید ورای نظامی بودن، شخصیتی بصیر داشت و شخصیتی کامل بود؛ وی در مرصاد کمر نفاق را شکست.

فرزند شهید ترور درباره وضعیت منافقین در حال حاضر نیز، گفت: آنها اصلا وضعیت خوبی در اروپا ندارند؛ تلاش می‌کنند تا وجهه خود را با تاریخی خواندن جنایت‎هایشان بهبود دهند، اما موفق نمی‌شوند.

به گفته وی، اروپایی ها تلاش دارند تا این را القا کنند که وقایع مشمول مرور زمان می شوند، اما موضوع جنایت‌های منافقین هیچ‎گاه برای خانواده‌های شهدای ترور تمام نشده و مشمول مرور زمان نمی‌شود؛ این نتیجه دورویی و معیارهای دوگانه اروپایی‌هاست؛ اگر واقعا این‌طور است، چطور سوئد حمید نوری را پس از ۲۰ سال محاکمه می‌کند؛ آن‌ها ادعا می‌کنند که در حال محاکمه فردی هستند که مرتکب اقداماتی علیه منافقین به‌عنوان افرادی شده که خودشان جنایت‌هایشان را کتمان نمی‌کنند .

وی درباره استانداردهای دوگانه غربی‌ها به‌ویژه اروپایی‌ها، با اشاره به دادگاه نمایشی و ناعادلانه حمید نوری، شهروند ایرانی در سوئد، گفت: یک دادگاه در کشور سوئد برای شهروند ایرانی تشکیل شده که بر هیچ مبنای مستندی نیست؛ این دادگاه در مقر فرقه تشکیل شده و کاملا نمایشی سیاسی است و هیچ جنبه حقوقی ندارد، اما درباره ۱۷ هزار شهدای ترور توسط منافقین اسناد معتبر فراوانی وجود دارد، ولی با این حال در خارج از کشور کسی اطلاع زیادی ندارد و در این باره خلاء داریم؛ منافقین در ۹۰ جلسه دادگاه برای یکی از ایرانیان در سوئد از صبح تا شب با جمعیت زیاد جلوی در دادگاه حضور داشتند و پوشش می‌دادند از سویی اجازه نمی‌دادند کسی وارد دادگاه شود.

هاشمی‎نژاد با اشاره به اینکه پیگیری قضایی جنایت‌های منافقین اهمیت زیادی دارد، گفت: ما نباید اجازه بدهیم موضوع جنایت‌های منافقین فراموش شود؛ خانواده شهدای ترور باید در این رابطه حرف بزنند، چون عاملان ترور همچنان هستند؛ آن‌ها اکنون آلت دست کشورهای غربی برای اجرای سیاست‌های ضد ایرانی شده‌اند؛ کشورهای غربی این جانی‌های روسیاه را به جهان به‌عنوان یک گروه دموکراسی‌خواه معرفی می‌کنند.

زهرا آقارضی، فرزند شهید جعفر آقارضی در بخشی دیگر با اشاره به اینکه تاکنون دادگاه رسیدگی به جنایت‌های منافقین و سرکردگان آن‌ها برگزار نشده، گفت: منافقین باید به‎سزای اعمال خود برسند.

فرزند شهید آقارضی از شهدای ترور درباره نحوه شهادت پدرش با اشاره به تلاش‌های مکرر منافقین برای ترور، گفت: پدرم مغازه‌دار بود؛ وی در سال ۱۳۶۳ به دست منافقین به شهادت رسید؛ منافقین دفعه سوم که برای ترور وی اقدام کردند، پدرم را به شهادت رساندند؛ آن‌ها یک بار مغازه پدرم را آتش زدند و یک بار هم به وی تیراندازی کردند که دست پدرم آسیب دید و مدتی در بیمارستان به دلیل همین جراحت بستری شد؛ منافقین دفعه سوم با ورود به مغازه پدرم سر صحبت را با وی باز کردند و سوال‌هایی درباره فرش از وی پرسیدند؛ با اینکه پدرم لحظه آخر متوجه هویت و نیت آن‌ها شد، اما نتوانست کاری کند؛ آن‌ها بعد از ترور پدرم با موتور بلافاصله فرار کردند.

فرزند شهید ترور، گفت: من و ۲ خواهرم در زمان شهادت پدرم در مدرسه بودیم و ایام امتحانات بود؛ واقعه ترور پدرم در پنجم خرداد ماه ۱۳۶۳ رخ داد؛ پس از این واقعه، ما را به خانه بازگردانند و ما در آنجا متوجه واقعه ترور پدرم شدیم؛ پدر من یک مغازه‌دار ساده و فردی حامی انقلاب بود.

وی با اشاره به اینکه منافقین شب ترور پدرم از طریق برخی از رسانه‌های غربی اعلام کردند که عملیات ترور را انجام دادند، اضافه کرد: عاملان ترور پدرم بعد از مدتی دستگیر شدند؛ من و خانواده‌ام برای دیدن آن‌ها به زندان اوین رفتیم؛ آن‌ها در پاسخ به پرسش ما درباره علت ترور پدرم، گفتند که دستور این اقدام را از خارج از کشور دریافت کرده بودند.

فرزند شهید ترور با یادآوری واقعه تلخ شهادت پدرش و مواجهه با عاملان ترور، تاکید کرد: منافقین باید به سزای اعمال خود برسند.

معصومه شیرین‎اصفهانی، فرزند شهید محمد شیرین‎اصفهانی نیز در ادامه این نشست، گفت: جنایت‌های منافقین باید برای همگان افشا شود.

فرزند شهید اصفهانی درباره واقعه ترور پدرش، اظهار کرد: پدرم کارمند وزارت دفاع بود؛ وی فعالیت‌های سیاسی داشت و از بزرگان هیئت و مسجد بود؛ در اواخر اسفند ۱۳۵۷ به پدرم اطلاع داده شد که منافقین حمله کردند و باید برای مقابله با آن‌ها به خیابان دادگستری تهران برود؛ در درگیری که در آن خیابان رخ داد، پدرم بر اثر اصابت ۲ گلوله به شهادت رسید.

وی با بیان اینکه منافقین برای ترور پدرم از قبل برنامه‌ریزی کرده بودند و هدف ایجاد آن درگیری پدرم بود، اضافه کرد: پدرم بر اثر خونریزی شدید به‎محض رسیدن به بیمارستان به شهادت رسید؛ من در آن زمان ۱۰ ساله بودم؛ این واقعه بر زندگی ما تاثیر‌های سوء زیادی داشت و به ما از جهات روحی آسیب زیادی زد؛ خانواده‌های شهدای ترور این موضوع را تایید می‌کنند؛ ما ضربه‌های زیادی از این وقایع دیدم.

فرزند شهید با تاکید بر آثار سوء ترور پدر بر زندگی شخصی خود، اظهار کرد: با از دست رفتن بزرگ خانواده، فرزندان آسیب می‌بینند؛ با گذشت سال‌ها از آن واقعه، این اتفاق برای ما دردناک است؛ ما اصفهان بودیم، به ما اطلاع دادند که برای پدرم اتفاقی افتاده است و ما با رسیدن به کوچه‌مان متوجه شدیم که چه اتفاقی افتاده است.

فرزند شهید اصفهانی، تاکید کرد: ما انتظار داریم زحمات امثال پدرمان به جامعه معرفی و برای مردم آشکار شود؛ خواهش من این است که درباره جنایت‌های منافقین افشاگری بیشتری شود و این موضوع به محاق نرود؛ امیدوارم دادگاه منافقین به نتیجه برسد.

معصومه اسکندری، فرزند شهید ترور عشرت اسکندری نیز گفت: خدا را شکر می‌کنم که مادرم به آرزویش رسید؛ زندگی بعد از مادرم زندگی سختی بود؛ خوشحالم انقلاب به این‌جا رسیده و اقتداری که هم اکنون داریم به واسطه خون تمام شهدا است؛ الان در جایگاهی هستیم که به خود می‌بالیم که ایرانی هستیم و همه ما تا پای جان از این انقلاب حمایت می‌کنیم.

اسکندری درباره گستردگی جنایت‌های منافقین، اظهار کرد: ما ۱۷ هزار شهید ترور در کشور داریم که حدود ۳۰۰ نفر از این شهدا از مسئولین و بیش از ۱۶ هزار نفر از مردم عادی جامعه هستند که منافقین با دلایل واهی آن‌ها را به شهادت رساندند.

وی با بیان اینکه مادرم در سال ۱۳۶۱ در حالی که ۲۶ سال سن داشت و مادر ۴ کودک بود، به دست منافقین به شهادت رسید، افزود: مادرم از لحاظ روحی یک زن پرنشاط و فعال بود و فعالیت‌های اجتماعی زیادی در محله داشت؛ پدرم پس از پیروزی انقلاب نیز در جریان مبارزه با منافقین و مسائل سیاسی و اجتماعی فعال بود؛ مادرم به‌واسطه اطلاعاتی که از پدرم کسب می‌کرد و مطالعاتی که خود داشت، بین مردم، اقوام و آشنایان در مورد منافقین روشن‌گری می‌کرد.

فرزند شهید در ادامه اظهار کرد: مادرم یک مادر کامل بود و هر کجا که حضور داشت فضا را شاداب و سرحال نگه می‌داشت و بخشی از زمان یک مهمانی را به مدیریت بچه‌ها و بازی با آن‌ها اختصاص می‌داد؛ وی هنگام حضور در جمع‌های زنانه ابتدا زیارت عاشورا و سپس روضه امام حسین(ع) را برگزار می‌کرد؛ با وجود اینکه مادرم تحصیلات آکادمیک زیادی نداشت، ولی به دلیل مطالعه بسیار و داشتن روابط اجتماعی و روابط عمومی قوی همچنین ارادت بسیار به حضرت امام (ره)، فعالیت‌های اجتماعی گسترده‌ای داشت.

وی درباره زمینه وقوع حادثه ترور مادرش، گفت: پدرم ۲۵ اردیبهشت سال ۱۳۵۷ در غائله کردستان که اتفاق افتاد، در کنار شهید چمران حضور پیدا کرد و از ناحیه دست راست مجروح شد؛ دست پدرم پس از قطع شدن پیوند خورد و برای این پیوند هشت عمل جراحی انجام شد؛ پدرم در سال‌های نخست جنگ در حال مداوا بود و امکان حضور در جبهه را نداشت؛ مادرم دائما به مادر خود اصرار می‌کرد که بچه‌هایم را نگهداری کن تا به جبهه بروم؛ دوماه قبل از شهادتش به مادرش گفت دعا کن که من شهید شوم.

فرزند شهید ترور درباره روز حادثه ترور شهید اسکندری، اظهار کرد: من پس از اینکه از خواب بیدار شدم برای گرفتن وضو به حوض در حیاط خانه رفتم و ناگهان متوجه شدم که کسی یا کسانی به شدت در حیاط را می‌کوبند؛ بدون اینکه بپرسم کیست با ترس از جا پریدم و در را باز کردم؛ وقتی که در را باز کردم، دو نفر وارد حیاط شدند و فرد سمت چپی من را پرت کرد و روی زمین افتادم؛ دو نفر دیگر درست وسط حیاط با اسلحه‌ در دست ایستادند؛ در این فاصله مادرم از آشپزخانه وارد حیاط شده بود؛ مادرم با دیدن آن‌ها شروع به شعار دادن کرد؛ با نخستین شعار مرگ بر منافق، نخستین گلوله به سمت مادرم شلیک شد؛ مادرم ۸ شعار داد و ۸ گلوله خورد و با گلوله آخر به زمین افتاد.

اسکندری، ادامه داد: این صحنه را شاید بیش از هزار بار برای خود مرور کردم؛ لرزش، ترس و التماس در چهره مادرم نبود و لحظه‌ای به زمین افتاد که دیگر جانی در بدن نداشت؛ آن دو نفر وارد خانه شدند و در آشپزخانه پسرعمه و زن دایی‌ام را نیز به رگبار بستند؛ اتاق خواب برادرهایم را به گلوله بستند، ولی مورد اصابت قرار نگرفتند؛ آن‌ها زمان خروج به پهلو راست خواهرم که روی جنازه مادرم گریه می‌کرد شلیک کردند؛ همسایه‌ها با صدای گلوله جلوی در منزلمان جمع شده بودند و زمان خروج می‌خواستند به آن‌ها نیز شلیک کنند، ولی اسلحه آن‌ها گیر کرده بود و موفق نشدند و در نهایت با موتور فرار کردند.

وی گفت: زمانی که منافقین از خانه خارج شدند، به شدت ترسیده بودم و زبانم بند آمده بود؛ با ترس بالای سر مادرم رفتم و صورت غرق در خون او را دیدم؛ حدود یک ساعتی که گذشت، پدرم از در منزل وارد شد.

فرزند شهید ترور می‎گوید: خدا را شکر می‌کنم که مادرم به آرزویش رسید؛ زندگی بعد از مادرم زندگی سختی بود؛ خوشحالم انقلاب به اینجا رسیده و اقتداری که هم اکنون داریم به واسطه خون تمام شهدا است؛ الان در جایگاهی هستیم که به خود می‌بالیم که ایرانی هستیم و همه ما تا پای جان از این انقلاب حمایت می‌کنیم.

 

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا