مزدوری منافقین برای صدام بعثی
تحریریه انجمن دفاع از قربانیان تروریسم - در 31 شهريور 1359 رژيم بعثي عراق با تصميم و طرح قبلي و با هدف برانداختن نظام نوپاي جمهوري اسلامي جنگي تمام عيار را عليه ايران اسلامي آغاز کرد. جنگی که در آن انسان های بی گناه زیادی به کام مرگ کشیده شدند و جنایات بسیاری توسط رژیم بعث و هم پیمانان او صورت گرفت. به همین مناسبت همه ساله 31شهریور سالروز شروع جنگ تحمیلی از سوی رژیم بعث عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، به عنوان آغاز هفته دفاع مقدس که تا 6 مهر ماه ادامه دارد نامگذاری شده است.

یکی از هم پیمانان مهم رژیم بعث و شخص صدام حسین در دوران جنگ تحمیلی منافقین بودند که در دادن اطلاعات و هموار کردن مسیر جنایات صدام در طول هشت سال دفاع مقدس نقشی اساسی داشتند، آغاز این راه توسط منافقین و رهبر شیفته قدرت آنها مسعود رجوی از حضور نمایشی در جبهه ها بود اما براستی علت ابراز علافه سازمان برای حضور در جبهه ها چه بود؟ چه اهدافی را جدای از بهره برداری تبلیغاتی دنبال میکرد؟
هنوز چند هفته ای از آغاز جنگ نگذشته بود که در یک مورد کاملا مشخص، ارتش جمهوری اسلامی رفتار افراد سازمان در جبهه را مناقض با امنیت ملی و اهداف جنگ تشخیص داد و ناگزیر از مقابله با آن گردید.
ماجرا از این قرار بود که مجاهدین خلق از بدو ورود به جبهه ها شروع به گرفتن عکس و جمع آوری اطلاعات کرده بودند که با اعتراض مقامات ارتشی مواجه شد. به آنها گفته میشود که عکس های خود را باید قبل از انجام هر کاری به آنان نشان بدهند تا ببینند به لحاظ امنیتی مسئله ای نداشته باشد. عناصر سازمان با این مسئله مخالفت ضمنی میکنند و همچنان به کارهای خود ادامه میدهند.
کار به جایی میکشد که ارتش مقر مجاهدین را محاصره و همه آنها را دستگیر میکند و مدارک موجود را که شامل اطلاعات وسیعی درباره وضعیت استراتژیک ارتش و عکس های بسیاری از موقعیت جبهه ها و دیگر مدارک بوده است ضبط میکند. همچنین دادستانی انقلاب در نامهای به تاریخ 7/8/1359 دستور ممنوعیت انتشار نشریات سازمان که در آن زمان به نام های بازوی انقلاب و فریادگودنشین منتشر میشد به دلیل مواضع منفی آنها در مورد جنگ تحمیلی و تضعیف روحیه سپاهیان و رزمندگان را صادر کرد.[1]
در آبان ماه 59 در مورد کشف یک خانه تیمی سازمان در شهر آبادان خبری منتشر شد که طبق آن 30 قبضه سلاح و یک بی سیم مسروقه سپاه برای استراق سمع مکالمات واحدهای نظامی در آنجا به دست آمد. همچنین از این خانه تیمی اطلاعات وسیعی راجع به ارتش جمهوری اسلامی که در اشکال مختلف تهیه شده بود به دست آمد از جمله نقشه مقر سلاح های سنگین نیروهای مسلح رزمنده اسلام و علامت گذاری کلیه مناطق جنگی.[2]
سازمان منافقین که خود را رقیب و هم عرض نیروهای نظامی کشور تصور میکرد اعلام میکرد که برای هماهنگی با سایر نیروهای نظامی اقدام کرده و در یک رفتار نادر و در نوع خود منحصر به فرد اصرار داشت که حضور تشکیلاتی نظامی مستقل در مناطق جنگی داشته باشد، طی نامه ای خطاب به بنی صدر رئیس جمهور ( و رونوشت به رئیس مجلس شورای اسلامی) مجددا بر دعاوی تبلیغاتی و نادرست خود پافشاری کرد[3]
پس از ناکامی سازمان برای رسمیت بخشیدن به حضور تشکیلاتی نظامی خود در مناطق جنگی، حتی با توسل به بنی صدر رئیس جمهور که در نیمه دوم سال 59 آرام آرام به متحد استراتژیک سازمان بدل شده بود تبلیغات سازمان در مورد جنگ به اعلام هر از چندگاه شهادت نیروهای نظامی که به خود منتسب می ساخت محدود گردید. ضمنا مواضع سیاسی علیه رژیم بعث نیز به مرور کم رنگ تر شده و غلظت مقصر نشان دادن جمهوری اسلامی در زمینه سازی جنگ در تحلیل های سازمان افزایش پیدا کرد تا آنجا که در خرداد 1360 سه روز قبل از شورش مسلحانه سی خرداد در موضع گیری نسبت به بمباران مشکوک و پیچیده تاسیسات هسته ای عراق توسط اسرائیل تلویحا نظام جمهوری اسلامی هم سو با آمریکا و رژیم صهیونیستی برشمرده شد.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان این تغییر موضع و آغاز همکاری های گسترده نظامی و امنیتی سازمان با رژیم عراق که در ابتدا غیرعلنی بود و به سرعت آشکار شد، اثبات نمود که از ابتدا موضع سازمان در مورد جنگ ناصادقانه و فرصت طلبانه بوده است .
از مجموعه اولین اقدامات سازمان مورد تخلیه تلفنی بود، نخستین شواهد در این زمینه مربوط به سال 59 است طبق رهنمود مرکزیت به برخی اعضای سازمان تاکید شده بود که نظام فاقد پیچیدگی لازم است و شما میتوانید از این روش جهت کسب اطلاعات استفاده نمایید.[4]
سازمان در دوران جنگ از زمان حضور تشکیلاتی در کردستان عراق و افزایش همکاری های متقابل اطلاعات به دست آمده را بیشتر در زمینه اطلاع رسانی به عراق ( جهت افزایش اعتماد مقامات امنیتی و سیاسی رژیم صدام و سرویس دهی بیشتر و کسب امکانات مالی و نظامی ) خرج میکرده است در آن زمان سازمان قبل از هر چیز در پی آن بود که:
1- روند برنامه های جاری و طرح های دراز مدت ارتقای توان دفاعی کشور را شناسایی نماید.
2- از محتوای فرمان های فرماندهی کل قوا به سیاست گذاران و مجریان نیروهای مسلح مطلع شود.
3- زمان و انگیزه ورود هیئت های نظامی و سیاسی خارجی و نوع مذاکرات و مشخصات و اهداف ماموران اعزامی نیروهای مسلح به خارج کشور را پی ببرد.
4- با شناسایی تغییر و تحولات پایگاه های هوائی و پادگان ها، ماموریت ها و نقل و انتقالات فرماندهان و تجهیزات و خطوط تولید کارخانجات نظامی امکان ارزیابی دقیق تر توان دفاعی و تهاجمی را برای رژیم عراق تامین نماید.
5- از زمان و مکان و محتوای مراسم مهم نظامی و کمیسیون هایی که در سطح عالی ستادی تشکیل میشد مطلع شود.
6- مسائل و معضلات و نارسایی های پرسنل و مشکلات ستادی و لجستیکی نیروهای مسلح را به دست آورد.
از آنجا که تخلیه تلفنی نسبت به سایر روش های جاسوسی به دلیل سهل الوصول بودن، کم هزینه بودن، کم خطر بودن، سرعت بیشتر در دسترسی و انتقال اطلاعات، امکان دستیابی به همه مراکز و افراد مورد نظر، عدم هوشیاری و آموزش کافی در بین بسیاری از مسئولان و ضعف امکانات فنی در جلوگیری از این شیوه از امتیازات منحصر به فردی برخوردار است. در سطح وسیعی مورد استفاده سازمان قرار گرفته است، رجوی بعدها در خارج از کشور در یک جمع خصوصی عنوان نموده است 80 درصد مکالمات تخلیه تلفنی که با داخل کشور داشته ایم موفقیت آمیز بوده است.
پس از اعلام رسمی حضور کامل سازمان در عراق از سال 1365 که مقدمات علنی آن در ملاقات طارق عزیز نایب نخست وزیر عراق با مسعود رجوی در دی ماه 1361 فراهم شد و روابط اطلاعاتی و نظامی با عراق رسمیت تبلیغاتی یافته بود بالاترین سطح خدمات رسانی ممکن به ارتش عراق در تداوم علیه ایران از سوی سازمان انجام شده است.[5]
مسعود جابانی عضو سابق سازمان که خود در عملیات نظامی داخل عراق به شدت زخمی شده است درباره نوع روابط سازمان و عراق چنین مینویسد:
کشور عراق، زمین و تدارکات و تجهیزات نظامی و لجستیکی و هزیته ارتش آزادیبخش مجاهدین را تامین میکرد و در مقابل مجاهدین اطلاعات جبهه ها و تحرکات نظامی ایران و شنود بی سیم ارتش ایران را به دولت عراق میداد، این عراق بود که کاملا سازمان را در خدمت خود گرفته بود.
محمد حسین سبحانی از مسئولان اسبق اطلاعاتی و امنیتی سازمان درباره نحوه هماهنگی عراق و سازمان در زمینه کسب اطلاعات مینویسد:
استخبارات عراق از طریق مهدی ابریمشچی، پرسش های اطلاعاتی مورد نیاز ارتش عراق را در مورد شناسایی محل پل ها، تاسیسات آب و برق، کارخانه ها و مراکز اقتصادی و نظامی ایران را به مسعود رجوی میداد و سپس رهبری سازمان نیازهای اطلاعاتی استخبارات عراق را به ستاد اطلاعات سازمان ارجاع میداد، ستاد اطلاعات نیز بعد از کار اطلاعاتی بر روی سوالات اقدام به تهیه پاسخهای آن میکرد.
جاسوسی سازمان با امکانات صدام
در کنار پشتیبانی نظامی، مالی، اطلاعاتی و تبلیغاتی رژیم یعنی صدام از سازمان که بخش قابل توجهی از اسناد به دست آمده پس از سقوط صدام حسین به جزییات این مسائل اشاره دارد، نظر به اهمیت تخلیه تلفنی علیرغم مشکلات متنوع عراقی ها بهترین و گسترده ترین امکانات با دستور شخص صدام حسین در اختیار منافقین قرار میگرفته است.
اسناد موجود حاکی است یکی از وظایف اصلی مقرهای مختلف سازمان در مناطق همجوار با ایران تخلیه تلفنی و جمع آوری اطلاعات جبهه و جنگ بوده است.
راه اندازی شبکه ارتباطات بین پادگان ها و مقرهای تاکیکی سازمان در عراق علاوه بر نقش کاربردی در انسجام تشکیلاتی و به تعبیر خود سازمان اعمال رهبری رجوی بر سازمان تاثیر بسزایی در انتقال سریع اطلاعات به دست آمده از جاسوسی ها و تخلیه تلفنی و انتقال به موقع این اطلاعات به سرویس اطلاعاتی عراق داشته است.[6]
ترورها، بهای اخذ امکانات از عراق
سازمان در طول سال های استقرار در عراق با استناد به انجام ترورهای متعدد مدعی کشتن عناصر فعال حکومت در جریان این ترورها بوده است. بررسی اسناد برجای مانده از رژیم صدام حاکی است که سازمان از ترورهای کور به عنوان ابزار و تاکیک موثری در ارائه قدرت خود در مبارزه با حکومت ایران استفاده میکردهاند، از این منظر در گزارش های کتبی و شفاهی سازمان به رژیم عراق پس از انجام هر ترور به بهانه گسترش این عملیات امکانات گسترده ای را درخواست می کردند مواردی مانند پول نقد، خودرو، اسلحه و غیره در قبال این ترورها به منافقین و شخص مسعود رجوی توسط رژیم بعث پرداخت میشده است.
مهم ترین ترور صورت گرفته توسط منافقین که در راستای اهداف نظامی صدام و عراق بوده است ماجرای ترور سپبهد شهید صیاد شیرازی در جلوی درب منزلش توسط منافقین است، این ماجرا هم برای عراق مزیت نظامی داشت هم به نوعی کینه جوئی منافقین از شهید صیاد شیرازی بود چرا که شهید در عملیات مرصاد با فرماندهی دقیق خود باعث فروریختن رویای فتح تهران منافقین گردید.
مواردی که بیان شد تنها گوشه ای از جنایات منافقین در طول جنگ هشت ساله بود، اقداماتی که برای بقا و حفظ خود در طول این دوران انجام دادند نیز هم اکنون ادامه دارد و منافقین و سران و رهبران آنها چاره ای جز خدمت به دشمن و خیانت به کشور و در ازای آن دریافت حمایت و امکانات مورد نیازشان ندارند چرا که اگر غیر از این باشد دوام چندانی نخواهند داشت. اقدام و خدمت امروز منافقین و مریم رجوی نیز به اسکتبار جهانی و رژیم صهیونیستی است، در طول جنگ دوازده روزه حمایت منافقین از اقدامات جنایتکارانه رژیم صهیونیستی و دادن گزارش خلاف واقع در خصوص فعالیت هسته ای ایران باعث زمینه سازی تجاوز این رژیم و از بین رفتن بیش از هزار انسان بی گناه گردید اقدامی که بسیار مشابه اقدام زمان جنگ ایران و عراق این سازمان دارد و خود نشان دهنده ماهیت پلید این سازمان است.
[1] سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، جلد 3، ص 253
[2] سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، جلد 3، ص254
[3] سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، جلد 3، ص255
[4] سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، جلد 3، ص 256و 257
[5] سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، جلد 3، ص 258 و 259
[6] سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، جلد 3، ص 261